تو از سرزمین فرشتهها و غولها آمدهای
با سیندرلا و چراغ جادو
با دستانِ فرشتهای که بالشتکی از هوا درونش دارد
دخترکی با چینهی گل روی پیشانیش
و مِهری سرشار درون سینههایش
بگذار با پاهایت عکس بگیرم
بگذار عکسِ پاهامان روی ساحل یا جنگل یا کوه باهم باشند..
گُلَت را به من بده
گُلی را که از بهشت آوردهای
مانند نامت که نوید توست
نوید آینده من با تو...