فرمت محتوا | epub |
حجم | 470.۹۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 88 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۵۶:۰۰ |
نویسنده | مصطفی مستور |
ناشر | مصطفی مستور |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۷/۲۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 33,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به بزرگراه نگاه میکنم. ماشین ها به سرعت از ته بزرگراه نزدیک می شوند و بعد با چنان شتابی از مقابلم می گذرند که هرگز نمیتوانم کسانی را که توی آن نشسته اند ببینم. چندبار سعی میکنم نگاهم را به پنجره ی ماشینی بدوزم و بعد چرخش سرم را با سرعت حرکت ماشین تنظیم کنم تا بلکه آدم های توی آن را ببینم، اما هر بار طرح مبهمی از جلو چشمام می گذرد و جز سایه هایی محو چیزی نمیبینم. طوری غرق این بازی شده ام که انگار دیدن آن آدم های توی ماشین، آن آدم هایی که تند می روند، که نمی شناسمشان، که مرا نمی بینند، برای من خوشبختی می آورد. وقتی ماشینی عبور نمی کند، زل میزنم به آسفالت خالی. اما همین که به آسفالت نگاه میکنم باز آن حس می آید سراغم:مرگ در آن فضای خالی انگار چیزی،چیزی که مثل روح ناپیداست،لانه کرده است. کافی است لحظه ای قبل از رسیدن ماشینی که با سرعت در بزرگراه میراند،خودت را پرت کنی در آن فضای خالی. دیگر رفته ای توی دهان مرگ. بعد،دیگر نیستی!
بامعنی و مفهوم بود. عمیقا امیدوارم همه کسانی که با فقدان عزیزانشان درگیر هستندو مفهوم هولناک مرگ آنها را از زندگی جدا کرده ، این دوران سخت کسوف و تاریکی را پشت سر بگذارند و با کنار رفتن موانع ، پرتوهای نور و امید و امیدواری دوبا ره از منبع حیات بر دلهای آنها بتابد و زندگیشان را پر از نور و گرمی و روشنایی کند .ان شاالله......با تشکر فراوان از نویسنده محترم
اصلا توقع نداشتم اینجوری باشه به نظر من خوب نبود کتاب روی ماه خداوند را ببوس را بیشتر پسندیدم . ولی این کتاب را اصلا دوست نداشتم.
پایان رو دوست نداشتم منتظر بودم که روند داستان یک پیام گیرا تری بهم بده
وقعا جذاب بود
آدم را افسرده می کنه. وقت تلف کردن است.
داستانش دل نشین بود?