پسرک از جاهای مختلف عکس میگیرد. در تاریکخانه عکسها را چاپ میکند. موقع چاپ در یکی از عکسها متوجه جسدی میشود که در پشت درختها پنهان شده است. پسرک سراسیمه به محل عکس میرود. دنبال جسد میگردد. اثری از آن نیست. به تاریکخانه برمیگردد. دنبال نگاتیو عکس میگردد. اثری از نگاتیو نیست. پسرک میپذیرد که واقعیتی به نام جسد وجود ندارد و قتلی اتفاق نیافتاده است.