اندیشههای لیبرالی مبنای فلسفی و نظری نظامهای دموکراتیک غرب است. به این مفهوم، دموکراسی تحقق عینی و تعدیلشدهی لیبرالیسم است. جوهر لیبرالیسم تفکیک حوزههای دولت و جامعه، و تحدید قدرت دولت در مقابل حقوق فرد در جامعه است. لیبرالیسم از آغاز کوششی فکری بهمنظور تعیین حوزهی خصوصی (فردی، خانوادگی، اقتصادی) در برابر اقتدار دولتی بوده است؛ و بهعنوان ایدئولوژی سیاسی، از حوزهی جامعهی مدنی در برابر اقتدار دولت و بنابراین از دولت مشروطه و مقید به قانون و آزادیهای فردی و حقوق مدنی، بهویژه مالکیت خصوصی، دفاع کرده است.
محافظهکاری واکنشی به لیبرالیسم و عقلگرایی جنبش روشنگری و تجدد بود و بهویژه پس از انقلاب فرانسه، در دفاع از سنتها پدیدار شد و در آرمانهای اصلی لیبرالیسم و تجدد اولیه ــ یعنی آزادی، برابری، فردگرایی، عقلگرایی، و جدایی دین از دولت ــ تردید روا میداشت؛ و در عوض از حفظ امتیازات و نابرابریهای اجتماعی و ساخت اقتدار قدیم دفاع میکرد.