«آری من میخواهم وارد دانشکدهی قازان شوم.
فکر وارد شدن به دانشکده را یکی از دوستان من به نام ن. یورنیف در من تلقین کرد. او جوانی بود خوشرو و مهربان. دیدگانی زنانه و نوازش دهنده داشت. در دبیرستان تحصیل میکرد و در یکی از اتاقهای زیرشیروانی ساختمانی زندگی میکرد که من هم در آنجا منزل داشتم.»
اینها جملاتی است که ماکسیم گورکی، نویسندهی پرآوازهی روس کتاب دانشکدههای من را با آن آغاز کرده است. دانشکدههای من اثری از گورکی است که بهخوبی جامعهی روسیه در زمانهی خودش را به تصویر کشیده و خود دانشکدهای است برای هرکسی که میخواهد دربارهی روسیه در پایان قرن نوزدهم و آ؛از قرن بیستم، پیش از انقلاب اکتبر بیشتر بداند.
دانشکدههای من کتابی است که ماکسیم گورکی سال 1916 یک سال پیش از انقلاب روسیه منتشر کرد. او در این کتاب داستان تلاشش برای ورود به دانشکده را روایت کرده و در طول این داستان از فساد و پیچیدگی موجود در جامعهی روسیه سخن گفته است. کتاب او بهقدری جزئیات دقیق و ارزشمندی دارد که میتوان آن را دائرهالمعارفی دربارهی زندگی اجتماعی در روسیهی تزاری دانست.
در مقدمهای که علی اضغر هلالیان مترجم این کتاب در آغاز آن نوشته آمده است: «قلم كنجكاو گوركی در این كتاب چنان در اعماق مخفی و رؤیت ناپذیر محیط تزاریسم نفوذ یافته و آن را برملا میسازد كه مایه حیرت است. چون خود او در میان این فساد و در میان طبقه پائین بزرگشده بود. تمام گوشه و كنار این محیط را میشناخت. در این كتاب اشخاصی با اخلاقهای گوناگون و مسائلی با روش مختلف مورد بحث واقع میشوند كه انسان گمان میکند این چیزها را میبیند. فساد محیط دل پاک گوركی را آلوده نساخت او تا پایان عمر خویش افتخار داشت كه اصرار اطرافیانش در آلوده ساختن وی مؤثر واقع نگردید.»
داستان کتاب داستان سفر ماکسیم گورکی به قازان برای ورود به دانشکده بود. او که به توصیهی یکی از دوستانش این سفر را در پیشگرفته بود با چیزهایی در طول این سفر مواجه میشود که آنها را بعدها در این کتاب دانشکدههای خود مینامد. او پس از ورود به قازان میفهمد به این سادگی نمیتواند وارد دانشکده شود اما چیزهایی را میبیند که تا آن روز ندیده بود. سختیهای عجیبی که مردم با آن مواجه بودند، گرسنگی، زیرزمینهای عجیبی که برای پناه بردن از باد و باران به آنها پناه میبرد، خانههای سوختهای که مردمش همهچیزشان را ازدستداده بودند و بسیاری حقیقتهای دردناک دیگر. ماکسیم گورکی با اینکه هرگز نتوانست وارد دانشکده شود و درس بخواند اما دانشی که دربارهی جامعهی روسیه داشت ارزشمندتر از هر درسی بود که در دانشکده به آدمها یاد میدادند.
این داستان دور از حقیقت و مفصل و نامطبوع از کار درآمد. لازم است درباره اين حکایت بگویم که در آن حقیقت تمام و کمال موجود نیست. واقعیتهای آن حقانی است اما گویی آن را من تعریف نکردهام و حکایت در حولوحوش من نیست. اگر بهای ادبی داستان را به یکسو نهیم، در آن موضوعی هست که خوشایند طبع من است: از حد خود جسته و گذشتهام.
طپانچهای که ۴ تیر داشت از بازار خریده و بهقصد خودکشی قلبم را نشانه گرفتم، اما تیر فقط ریهام را سوراخ کرد و پس از یک ماه درحالیکه خود را بسیار احمق و شرمنده حس میکردم دوباره در دکان خبازی شروع به کار نمودم.
اما طولی نکشید، در اواخر ماه مارس که شبی دیروقت از محل پخت نان بیرون آمده وارد محل فروش نان شدم. در محل زن پاچالدان خاخول را دیدم در کنار پنجره روی صندلی نشسته. متفکرانه سیگار میکشید و با دقت دود آن را تماشا میکرد. چون مرا دید بدون سلام و علیکی پرسید:
_دیگر کاری نداری؟
_ 20 دقیقه است که کارم تمام شده.
_بنشینید باهم صحبت کنیم.
او مانند هميشه خود را در میان کت شکاری که از ریس دوختهشده بود محکم پیچانده و آن را تا زیر گلو تکمه کرده بود. ریش خاکستریاش روی سینه فراخش گسترده بود و روی پیشانیاش که آثار عناد و لجاج در آن دیده میشد یک مشت موی کوتاه خشن و قیچی شده مانند خار راست ایستاده بود. در پای او کفش سنگینی که متعلق به موژیکها بود به چشم میخورد و از آن بوی شدید روغن چرم به مشام میرسید.
او با صدای پست و ملایمی گفت:
_بسیار خوب. شما حاضر نیستید نزد من بیایید و کار کنید؟ من در دهکده کراسنو ویدوو که از اینجا ۴۵ کیلومتر فاصله دارد در کنار ولگا دکان دارم شما در دکان به من کمک خواهید کرد و این یاری زیاد وقت شما را تلف نخواهد نمود. من کتابهای خوبی دارم. به شما خواهم داد تا مطالعه کنید. راضی هستید؟
_آری.
روز جمعه ساعت ۶ صبح به بندر کوزباتف بیایید. در آنجا سراغ ناوی را که از کراسنو ویدوو آمده بگیرید. صاحبش واسیلی بانکف نام دارد. خود من نیز آنجا خواهم بود. شما را ملاقات خواهم کرد شب بخیر تا دیدار دوباره!
ماکسیم گورکی سال 1868 در روسیهی تزاری در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. نام اصلی او «آلکسی ماکسیموویچ پشکوف» است. او بعدها نام ماکسیم گورکی را روی خود نهاد و برای انتشار آثارش از آن استفاده کرد. او دوران کودکی بسیار سختی داشت و چون پدرش وقتی او کمترش 5 سال داشت درگذشت و خانواده وضع مالی خوبی نداشت مجبور شد از سن کم کار کند. او مشاغلی همچون شاگرد آشپزی، حمالی، خمیرگیری در نانوایی و شاگرد کفاشی را تجربه کرد. ماکسیم گورکی بعدها کتابی به نام «کودکی من» نوشت و در آن این دوره از زندگیاش را شرح داد. او از کودکی به کتاب علاقه داشت و شعر شعرای مختلف روسیه را میخواند. او روزگاری در نانواییای کار میکرد که صاحب آن مردی با سواد بود و کتابهای زیادی داشت. او کتابهایش را در اختیار شاگرد کوچکش قرار داده بود و پسرک هم به خواندن علاقه نشان میداد. ماکسیم گورکی سالها در سراسر روسیه سفر کرد و تجربیات بیشماری داشت.
او به خاطر اعتراضاتش به تزار و خانوادهاش و همچنین مشکلاتی که با حکومت تزاری داشت در طول زندگیاش مدتی را در تبعید گذراند. او در روزگار جوانی با لنین پیشوای انقلاب روسیه دیدار کرد و دوستی عمیقی بین آنها شکل گرفت، هرچند بعدها این دوستی تیره شد و گورکی معتقد بود لنین با قدرت مسموم شده است.
او بعدها در زمان استالین مدتها تحت بازداشت خانگی بود و سرانجام در سال 1936 براثر ذاتالریه درگذشت. هرچند دربارهی علت مرگ او شبهاتی وجود دارد. هرچند استالین در مراسم تشییع گورکی شرکت کرد و تا مدتها از گورکی تصویری بهعنوان نویسندهی بزرگ اتحاد جماهیر شوروی و بنیانگذار رئالیسم سوسیالیستی ارائه میشد. از میان آثار بهجامانده از او میتوان به کتابهای «سه رفیق»، «مادر»، «همسفر من»، «ارباب»، «نخستین عشق من»، «زندانبان» و چندین و چند کتاب دیگر اشاره کرد.
آثار ماکسیم گورکی در ایران شناختهشده و پرطرفدارند. کتابهای او بخشی از ادبیات روسیه است که بهخوبی اوضاعواحوال زمانهی او را نشان میدهد. بسیاری از آثار او در ایران ترجمهشده و با استقبال مخاطبان ایرانی مواجه شدهاند. کتابهای او جز اولین کتابهایی است که به فارسی برگردانده شد. علیاصغر هلالیان سال 1323 این کتاب را به فارسی برگرداند و از آن زمان تاکنون ناشران زیادی آن را دوباره منتشر کردهاند. موسسهی انتشارات نگاه این کتاب را سال 1388 روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
این کتاب تنها یک خودسرگذشتنامه نیست که روایت روزمرگیهای یک نویسنده را در خود داشته باشد بلکه یک کتاب اجتماعی است. ماکسیم گورکی نویسنده و روشنفکر روسی در این کتاب با نگاه تیزبینش جامعهی روسیه را تجزیهوتحلیل کرده است و یکی از تجربیات زندگیاش را تبدیل به تجربهای بزرگ برای خوانندگانش کرده است. این کتاب برای هرکسی که میخواهد دربارهی شرایط اجتماعی روسیه بیشتر بداند، درعینحال میخواهد کتابی جذاب و خوشخوان بخواند که ارزش ادبی بسیار بالایی دارد باید این کتاب را انتخاب کند.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب دانشکدههای من اثر ماکسیم گورکی با ترجمهی علیاصغر هلالیان است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحه ممکن است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 232 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۴۴:۰۰ |
نویسنده | ماکسیم گورکی |
مترجم | علی اصغر هلالیان |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 7,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برای افرادی که به تاریخ روسیه تزاری علاقه مندند مفیده هر چند کتاب تاریخی نیست ولی ریز جزئیات زندگی مردم در اون زمان قبل از انقلاب روسیه رو به زیبایی توضیح میده و اصلا خسته کننده نبود هر چند ترجمه مربوط به دهه ۲۰ شمسیه ولی ترجمه خوبی بود دیگ فقط به طور مثال به جای حسادت میورزید گفته رشک می ورزید کسی اگه در این حد ادبیات فارسی بلد نیست بهتره از داستان های بزک زنگوله پا شروع کنه . هر چند گورکی امام کمونیست هاست ولی کتاب بیشتر درباره اوضاع اجتماعیه اون زمانه و حالت شعاری و ایدئولوژیک نداره وگرنه اگر به اون شکل بود به درد خوندن نمیخورد
در دانشکده های زندگی همیشه دروسی برای یادگیری هست. با تمام تلخی های یاد شده خواندنی لذت بخش بود
این ترجمه خیلی قدیمیه ، یک تودهای در دهه ۱۳۲۰ ترجمه کرده با ادبیات اون زمان که نمیشه رمان خوند.
مطالعه ی تمام آثار ماکسیم گورکی رو توصیه می کنم
زمان خوندنش غرق میشدم توی داستان