کتاب «مدیریت توحش» را میتوان «مانیفست» گروه تروریستی داعش بهشمار آورد. «ابوبکر ناجی» ـ استراتژیست برجسته القاعده ـ در سال۲۰۰۴ این کتاب را نوشت و به چاپ رساند. این اثر که در ابتدا جزوهای درون سازمانی به شمار میآمد، نشاندهنده چرخش ذهنی ـ ایدئولوژیک و به تبع آن چرخش استراتژیک گروهی از مبارزان است که از القاعده منشعب شدهاند. مدیریت توحش، اگرچه سرآغاز دور جدیدی از تفکر بنیادگرایی اسلامی است و با اسلاف خود تمایزهایی دارد اما هنوز شباهتهای خویش را با آن حفظ کرده است. ایدههایی که ابوبکر ناجی در جزوه مدیریت توحش ارائه میکند تا حدی همانهایی است که در رهبری ابومصعب الزرقاوی به صورت خام، پراکنده و بدون انسجام تبلور یافته است. ایدههایی که در کمتر از یک دهه بعد در رهبری ابوبکر بغدای به پختگی رسید و در عملکرد سازمانی داعش ـ دولت اسلامی شام و عراق ـ به تمامی به اجرا گذاشته شد. بنابراین، میتوان ادعا کرد که مدیریت توحش، صورتبندی ایدئولوژیک گروهی است که امروز مسبب بیشترین ناآرامیها، ترس و وحشت، کشتار و آوارگی مردم بیگناه سوریه و عراق است؛ گروهی که البته هرگاه امکانش را بیابد از آتش افروختن در دیگر نقاط جهان غفلت نمیکند.
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود، دنیایی را به تصویر میکشد که در سیطره ابرقدرتها ـ آمریکا و روسیه ـ قرار گرفته است؛ ابرقدرتهایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانهای اخذ کردهاند. ابوبکر ناجی در ابتدای مباحث خود، ضمن مشخص کردن آمریکا و روسیه بهمثابة دشمنان اصلی و نقطه هدف مبارزات جهادگران، حکومتهای متاثر و تحت سلطه این دو ابرقدرت را نیز به مبارزه میطلبد. او با این مقدمه، به تعریف مدیریت توحش رو میآورد و شرایطی را ترسیم میکند که در آن بر اثر «قدرت دشمنی و فرسودگی»، قدرت متمرکز دولتی نابود میشود و ناحیهای را به قلمروی توحش بدل میسازد. ناجی توضیح میدهد که چگونه یک گروه جهادی در چنین شرایطی به «مدیریت توحش» روی آورده و با توسعه خدمات مدنی و رفاهی، و تشکیل نهادهای نظامی، اطلاعاتی و آموزشی به تدریج به سمت تشکیل «دولت» میرود.
ناجی، در سراسر اثر خود، برای نشان دادن حقانیت کلام خود به ذکر نمونهها و الگوهایی از صدراسلام روی میآورد و در این میان، حتی از جعل روایت نیز ابایی ندارد.