در یکی از روزها، پسری به نام اسپنسر در حال بازی توی حیات خونشون بود.
مادرش به تراس اومد و گفت: قراره آخر هفتهی آینده، عمه آلیس با سگش سوزان به دیدنمون بیان.
اسپِنْسِر که تا به حال عمه و سگش رو ندیده بود، پرسید : اون چه شکلیه؟
مادرش جواب داد : اون خیلی با وقار و با ادبه، موهای بلند و زیبایی هم داره.
اسپِنْسِر گفت: منظورم این بود که سگش چه شکلیه؟
مادرش جواب داد : من هم سگش رو برات توصیف کردم پسرم …