جوآن سیلبر این بار روایتی جسورانه و پر هیاهو از چندین نسل و قاره می گوید؛ از تصمیمات دو زن جوان و تاثیراتش بر دنیای پیرامون شان. وی در این رمان که با نام فرشی برای رینا به چاپ و طبع رسیده است، داستان خود را با شرحی از مادری جوان و مجرد آغاز میکند و با ماجراهای بسیار جالب و متنوع به پایان می رساند؛ اما در این میان اجزایی به ظاهر جدا از هم را با مهارت تمام به تمامیت داستان پیوند می دهد و رمان خود را با درهم بافتن چندین زندگی غنی می سازد. شخصیت های خود را به خوبی بروز میدهند و آن گاه عرصه را برای جولان دیگر افراد و حیات موازی آن ها باز می گذارند. در رمان فرشی برای رینا می توان بازتاب عزم و آهنگ شخصیتی را در زندگی دیگر فردیت ها یافت و در پایان و پس از گذران چند صباحی با آنان و قرار دادن تکه های پازل در کنار یکدیگر فریاد برآورد که ما تا چه اندازه نزدیک به لبه پرتگاه زندگی میکنیم.