«فیلم سیاهوسفید کلاسیک و جنایی در برابر صد و هفت تماشاچی روی پردهی عریض به نمایش درآمده بود. صدای گوشخراش ویولنها، ویولنهای بزرگ و ویولنسل با صدای جیغی پایین یافت.
برخلاف شخصیت داستانی ماریو کرین شانل ریلان که صحنهی مرگ فجیع زن را تماشا کرده بود و از شوک آن فریاد نکشیده بود و آسیبی ندیده بود وقتی یخشکن پشت گردنش فرورفت، در ردیف بیست و هفتم سینمای شماره سه ویدگالاکسی در میدان تایمز اسکوئر نیویورک صدایی شاید کمی بلندتر از جیرجیر موش از دهانش بیرون آمد.» این جملات سطرهای آغازین داستانی هولناک است. تریلری نفسگیر که جی.دی.راب نویسندهی آمریکایی نوشته است و مدت کوتاهی پس از انتشار توانست در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار بگیرد.
جنایت در تاریکی با عنوان اصلی «dark in death» سال 2018 منتشر شد. این کتاب یکی از داستانهای مجموعهی in death از آثار جی. دی. راب است. داستان با ضربهای ناگهانی و گیجکننده آغاز میشود: قتل بازیگری جوان در سالن سینما و حین تماشای فیلم. داستان پر از جزئیات هیجانانگیز است و نویسنده توانسته است ترس و وحشت را بهخوبی با کلماتش منتقل کند.
منتقدان نقدهای بسیار خوبی بر این کتاب نوشتهاند. پابلیشرز ویکلی نویسندگی جی دی راب را به شطرنجبازی تشبیه کرده که با حرکات مناسب هیجان بازی را افزایش میدهد.
بازیگر جوانی به نام شانل ریلان در سالن سینما هنگام پخش فیلم کشته میشود. کسی چیزی ندیده و نشنیده، چند لحظه بعد که دوستی پیش او میرود با جنازه مواجه میشود. پلیس سر میرسد ستوان ایو دالاس و همکارانش جستوجوهایشان را برای یافتن قاتل آغاز میکنند اما هیچ سرنخی وجود ندارد، هیچ انگیزهای هم برای اتفاقی که رخداده پیدا نمیکنند، اما داستان جایی ترسناک میشود که بلین دلانو فیلمنامهنویس مشهور داستانهای جنایی نزد ستوان دالاس میرود و حرفی میزند که همهچیز را به هم میریزد. چند قتل اخیری که در شهر رخداده و قتل شارون همه به قتلهای داستانهای او شباهت دارند. کسی صحنههایی که او نوشته را در دنیای واقعی بازسازی میکند.
همسر ستوان دالاس یکی از طرفداران دلانو است و به داستانهای جنایی علاقهمند است. زن و شوهر در کنار هم تلاش میکنند پرده از اتفاقات بردارند و جنایتهای بیشتر جلوگیری کنند.
هنرپيشه جوان با دماسبی طلاییاش که در بالاترین جای سرش بستهشده بود و تاب میخورد. از صحنه پایین پرید و بهسوی آن سه نفر نشسته روی صندلیها رفت. ایو هم سرازیری راهرو وسط را در پیش گرفت و صدای زن را شنید که پرحرفی میکرد و دستهای لرزانش را دید که ناگهان یکی از آن سه نفر را که دیوید صدایش میزد بغل کرد.
کمی منتظر ماند. سپس گفت: «میبخشید که صحبتتون رو قطع میکنم. ستوان دالاس هستم. ایشون هم کارآگاه پیبادی.»
شادی و شعف از چشمان دیوید رخت بست و گفت: «بله البته. من هم دیوید رینگولد هستم. ما یه کم از برنامه عقبیم.»
«بالاخره دارن دستگیرت میکنن دیوید؟»
جسیلین بروک که هنوز از شادی پرواز میکرد لبخندی به مرد زد.
«به جرم استعداد زیاد و جنایتکارانهات.»
مرد لبخند سریعی به دخترک زد و بازوی ایو را گرفت.
«به دقیقه بهم وقت بدین.»
و درهمان حال چند قدم از دیگران دورش کرد.
«ما از شانل هنوز چیزی به جسیلین نگفتیم. نظر میتزی و جورج این بود که بهتره تا بعد از آزمون جسیلین چیزی بهش نگیم یا اينکه برنامه رو عقب بندازیم. اگه می شه چند دقیقه بهم وقت بدین باهاش حرف بزنم و بگم چه اتفاقی افتاده.»
«من خودم این کار رو میکنم.»
ایو چرخی زد.
«دوشیزه بروک میشه با من بیاین؟»
«ببخشید، چی؟»
«برو جسی. من جات هستم.»
«خیلی خب دیوید. تو رئیسی. موضوع چیه؟»
جسیلین همانطور که بهسوی ایو میرفت پرسید: «شما واقعاً پلیسین؟»
«بذارین همین پشت بشینیم»
ایو اشارهای به پیبادی کرد تا او سراغ گروه جلو سالن برود. خودش هم همراه دخترک آمد پشت سالن.
«می شه زود تمومش کنیم؟ من واقعا هیجان دارم و باید با کارگزارم، مادرم و نامزد سابقم تماس بگیرم.»
ایو صندلیای در ردیف آخر سالن به دختر نشان داد که بنشیند و خودش روی دسته صندلی کناری نشست تا بتواند چهره دختر را از نزدیک ببیند.
«می شه ارتباطتون رو با شانل ریلان توضیح بدین؟»
«شانل؟»
جسیلین جوری به گوشه و کنار سالن تئاتر نگاه کرد که منتظر دیدن رقیبش در آن دوروبر بود.
«ببینین، من میدونم که اون رو هم واسه این آزمون خواسته بودن، اما... نکنه این هم یکی از همون روشهای
دیویده تا بهم بگه من و شانل اون بخش رو با هم بازی میکنیم و باید هردومون هم واسه تمرینهای نمایش بریم؛ ها؟»
درخشندگی و شادی چهرهاش کمی محو شد، اما شانه بالا انداخت.
نورا رابرتز نویسندهی آمریکایی متولد 1950 است. او برای نوشتن رمانهای عاشقانه شهرت دارد و تا کنون بیش از 200 رمان از او منتشرشده است. او نویسندهای است که از سال 2011 کتابهایش بیش از 800 هفته در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرارگرفتهاند و 176 هفته در صدر این فهرست بودهاند.
پدر و مادر نورا رابرتز اجداد ایرلندی دارند. او در خانوادهای کتابخوان بزرگ شد و کتابها نقش مهمی در زندگی او داشتند اما او در دوران کودکی و نوجوانی جز مقالههایی برای مدرسه چیزی نمینوشت.
سال 1979 درحالیکه دو فرزند داشت و به زندگی خانوادگی مشغول بود نوشتن را آغاز کرد. او داستانهای کوتاه عاشقانه مینوشت و مدتی هم به دنبال ناشر میگشت و درنهایت آثارش منتشر شد.
از آن زمان به بعد او با ناشران مختلف کارکرده و از اسامی مستعار هم استفاده کرده است. سارا هاردستی و جی. دی راب نامهایی هستند که بعضی آثار او با این نام منتشرشدهاند. جی.دی. راب نامی است که نورا رابرتز برای رمانهای جنایی خود از آن استفاده میکند.
بر اساس بسیاری از آثار نورا رابرتز فیلمنامههای مختلفی نوشته است.
تریلرها در سراسر جهان ژانر محبوبی بهحساب میآیند و رمان خوانهای حرفهای معمولاً از این دست کتابها استقبال میکنند. در ایران این ژانر به اندازهی دیگر ژانرهای ادبی جاافتاده نبوده است. در طی سالهای اخیر تعدادی از ناشران تلاش کردهاند کتابهای این ژانر در ایران ترجمه شود و در اختیار مخاطب ایرانی قرار بگیرد. انتشارات البرز یکی از ناشرانی است که تلاشهای زیادی در این زمینه انجام داده است و مجموعهی ارزشمندی از این کتابهای بهروز این ژانر را در ایران منتشر کرده است. این ناشر کتاب جنایت در تاریکی را با ترجمهی نورا نواپور عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
جنایت در تاریکی داستانی وهمآلود و پر از رمز و راز است. ترسی عجیب بر تمام فضای داستان کشیده شده است که حتی خواننده را هم دلواپس میکند. این کتاب پر از تعلیق و دلهره و پیچیدگی است و هر زمان که فکر میکنید همهچیز حلشده شگفتیای در خود دارد. اگر یکی از طرفداران رمانهایی همچون «دختر گمشده»، «دختری از بروکلین»، «مهمان ناخوانده» و «غریبهای درخانه» هستید این کتاب میتواند کتاب جذابی برای شما باشد. کتابی که ذهن خواننده را هم مثل کارآگاههای داستان مشغول خواهد کرد.
کتاب جنایت در تاریکی در دستهی کتابهای تریلر قرار دارد.
کتاب جنایت در تاریکی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 466 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 23 روز بخوانید.
کتاب جنایت در تاریکی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع تریلر است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی تریلر زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص داهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب جنایت در تاریکی اثر جی.دی. راب بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی تریلر میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۰۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 466 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۳۲:۰۰ |
نویسنده | جی دی راب |
مترجم | نورا نواپور |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Dark in death |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 79,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه در حد جنایت بود. انگار گوگل ترنسلیت ترجمه کرده و فرهنگستان زبان فارسی اومده با نامانوس ترین کلمات اصطلاحات رو فارسی سازی کرده. خط قصه بد نیست هر چند واقعا منظور نویسنده رو بابت اینکه زمان قصه رو چهل و پنجاه سال آینده قرار داده ، درک نکردم.زمان به جز چند تا اشاره مسخره در بقیه قصه کلا فراموش شده بود. در کل اگر جنایی خون هستید و اعصاب ترجمه داغونش رو دارید به یکبار خوندن میرزه
نظر منو جلب نکرد متاسفانه ولی بد هم نبود، بنظرم شخصیتای پلیسی باورپذیر نبودن و داستان هم از زمان ما جلوتره اون آشپزخانه خودکار هم که هردو صفحه بهش اشاره شده بود واقعا اعصاب خردکن بود
سلام ماه ها قبل شروع کردم ، چندین بار کنار گذاشتم و دوباره شروع کردم ، آخرش هم تموم نکردم و فکر نکنم تموم بشه . شاید بابت ترجمه این حالت رو داره ، کشش لازم رو نداره و خیلی گم و گیج . اگه کسی میدونه تهش کی این قتل ها رو کرد به من بگه ممنون میشم ?
برای جنایی خوان های حرفه ای توصیه نمیکنم شروع خوبی داشت ولی کم کم از کشش داستان کم شد و پایان خوب و جذابی هم نداشت .شخصیت پردازی و فضاسازی خوبی نداشت .در این ژانر ادبی کتاب های مهیج تری هم هست .
داستان جالبی است، بویژه مطالبی که درباره اختراعات آینده و تغییرات اجتماعی در آینده نوشته شده. من پیش بینی آینده را دوست دارم. گنجاندن مطالب آن لابلای یک داستان جنایی، جالب است.
من خوشم نیومد،اول اینکه بیشتر متن اطنابِ بی فایده ست آدم دیگه یه تیکه هایی رو رد میکنه، دوم اینکه با واقعیت همخوانی نداره و خیلی تخیلیه و دست آخر پایان راضی کننده ای ارائه نشده.
عالی و درجه یک نبود. میشه گفت سرگرم کننده بود. و آخرش زیاد راضیم نکرد
من از کتاب بدم نیومد چندان هیجان انگیز نبود اما سبک متفاوتی داشت.
داستان خوب بود ولی جریان کند پیش میرفت
جالب نیست. انگار نوجوون اونو نوشته.