قدرت تأثیر بسیار زیاد بازیها در درگیر کردن توجه، نیازی به اثبات ندارد. ما وقت زیادی را برای تماشاکردن یا انجام دادن بازی صرف میکنیم و هر روز چنان در بازیها غرق میشویم که حتی به فراوانی آنها توجهی نمیکنیم. اصول اساسی روانشناسی به ما میگوید که هر کاری که افراد در مواقع بیشتری انجام دهند محرک و برانگیزاننده است. علت این امر آن است که چیزی پاداشدهنده در بازی وجود دارد که بسیار قوی است. به نظر نمیرسد این چیز برنده شدن باشد، وگرنه مردم وارد بازیهای پیچیده و دشوار نمیشدند. در واقع بازیها جالب و سرگرمکننده هستند و همینها انگیزه ایجاد میکنند. مردم به اندازهی خوراک و مسکن در جستوجوی سرگرمی هستند. ما کارهای جالب و سرگرمکننده را بارها و بارها انجام میدهیم، فقط به این دلیل که آن را تجربه کنیم. کاری که جالب نباشد، کنار گذاشته میشود. واقعیت این است که بیشتر مردم با اشتیاق در کارهای مشکل و حتی پرزحمت درگیر میشوند، به شرط آنکه این کارها در متن یک بازی باشد. با این توضیحات، کاملاً منطقی است که دانش و مهارتهایی را که میخواهیم در مدرسه آموزش دهیم، در قالب سرگرمی بریزیم و به این صورت، از قدرت بازیها برای یادگیری استفاده کنیم (لودویگ و اسوان، ۲۰۰۷: xi). در واقع بازی به خودی خود ماهیت آموزشی دارد، به شرط آنکه جالب و خشنودکننده باشد. وقتی سرگرمکنندگی در بازی جاری باشد، یادگیری اتفاق میافتد.
اگر مانع بازی بچهها شویم، هستی، خلاقیت، قدرت یادگیری و آینده را از آنها گرفتهایم. بچهها برای رشد مهارتهای اجتماعی، عاطفی، شناختی (تفکر) و جسمی به بازی نیاز دارند. بازی به آنها کمک میکند که یاد بگیرند چگونه با بچههای دیگر، مشارکت و همکاری داشته باشند، اختلافات را برطرف و مسائل را حل کنند. این مهارتها، تواناییها و نگرشها در ایجاد اساسی مستحکم برای یادگیریهای آینده ضروری است. بهعلاوه، بازی تخیل و خلاقیت، مهارتهای ادبی و عددی، مهارتهای حل مسأله، مهارتهای اجتماعی (از جمله یادگیری نحوهی کنار آمدن با دیگران و...)، مهارتهای بدنی (شامل تعادل، توازن، انعطاف و...)، حرف زدن و گوش دادن، روابط و امنیت عاطفی، اضطراب و تنش، همدلی و توانایی پذیرش تفاوتها و درک ما از خود و جایگاهمان در جهان را افزایش میدهد (بوور، ۲۰۱۰: ۷ـ۳). در کنار این مزایا، استفاده از بازیهای آموزشی در کلاس درس، بهطور خاص باعث افزایش یادگیری موضوعات درسی، تمرین و مرور درسهای قبلی با شیوهای جذاب و ارزشیابی و خودارزیابی دانشآموزان، به دور از هرگونه اثر منفی میشود.
همچنین این بازیها، به علت آنکه دربرگیرندهی کنش و واکنش متقابل و تبادل ایدهها و تفکرات بین بچهها و بزرگترهاست، بر استمرار انگیزش کودکان، تقویت علاقه و جذب شدن در تجربه و یادگیری تأثیر میگذارد (کندی و باربلت، ۲۰۱۰: ۴).
این کتاب که بهمنظور رسیدن به این اهداف تدوین شده است، شامل حدود ۱۵ بازی آموزشی برای پرورش تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی در مؤلفههای شناخت ویژگیهای اشیا، مقایسه، طبقهبندی، پرسشگری، استدلال منطقی، به چالش کشیدن ایدهها، حقیقتجویی، تحلیل، ارزیابی و قضاوت، توالیسازی، پیشبینی، حدس معقول، فراخاندیشی و انعطافپذیری در نظر گرفته شده است.
در ادامه توضیحاتی کلی در رابطه با قسمتهای مختلف بازیهای این کتاب آورده میشود.
در ابتدای هر بازی، توضیحی کلی دربارهی آن بازی دادهایم که در واقع مقدمهای برای شناخت کل بازی است و پس از آن، هدف از بازی بیان شده است. این هدف در حقیقت هدف اصلی شکلی از بازی است که به تفصیل توضیح دادهایم؛ اما با مراجعه به قسمت نکات و تغییرات، ممکن است متوجه شوید که میتوان از این بازی برای اهداف دیگری نیز استفاده کرد.