این کتاب که ویژه رده سنی نوجوان است، قصه خانواده ای را روایت می کند که در دنیای مدرن امروز، به موازات رفاه اقتصادی، از فقر عاطفی و فرهنگی رنج می برد و در این میان سارا، دختر نوجوان خانواده در تلاش است تا این زندگی نصفه و نیمه را روی گسل طلاق حفظ کند.
البته می توان گفت روی دیگر سخن این کتاب با بزرگسالان است. کسانی که موجبات حیات و هستی بچهها را فراهم می کنند و حواس شان نیست که بچه ها در کنار نیازهای حیاتی و اقتصادی، بیشتر از هرچیز تشنه محبت و امنیت روانی هستند.
در قسمتی از داستان می خوانیم:
اینستاگرام را باز می کنم. پست آخرم از همیشه بیشتر لایک خورده و کامنت گرفته. پنجاه و هشت نظر را با سرعت از بالا به پایین سر می خورم و روی کامنت آخر مکث می کنم. بادبادک است. مثل همیشه کوتاه و مختصر، اما زیبا نوشته:
گاهی از وسط همین زندگی های تکه پاره هم، خورشید سر می زند