«تاریخ ما، به شهادت خودش، در طول قرون بهویژه پیش از مشروطیت، تاریخی مذکر بوده است؛ یعنی تاریخی بوده است که همیشه مرد، ماجراهای مردانه، زور و ستمها و عدل و عطوفتهای مردانه، نیکیها و بدیها، محبتها و پلشتیهای مردانه بر آن حاکم بودهاند.
زن اجازهی نقش آفرینی نیافته است. به همین دلیل از عوامل مؤنث در این تاریخ چندان خبری نیست مرد از نظر بزرگترین مورخ ایران، یعنی ابوالفضل بیهقی، بزرگترین عنصر سازندهی تاریخ است. به همین دلیل هر کجای تاریخ مسعودی را که ورق بزنید، اعمال مردانی را میبینید که در حال ساختن یا نابود کردن چیزهایی هستند و این چیزها همه عناصر تاریخی هستند.» (براهنی، ۱۳۹۳: ۲۳)
به همین دلیل وقتی از نخستین شاعر پارسی زبان سخن به میان میآید، نام رودکی پدر شعر پارسی شنیده میشود. و کمتر کسی از رابعهی بلخی یاد میکند. کسی که به حق مادر شعر پارسی است.
این دفتر چنان که از ناماش پیداست درصدد است در حد توان کم و بضاعت ناچیز خود، زندگی و زمانهی او را بکاود. کارنامه او را پیش چشم و ناماش را چنان که باید بر سر زبانها بیاورد و این گونه نقش او در شعر پارسی و پیشگامیاش را فرا یاد آورد و او را بسزا برکشد.