فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 264 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۴۸:۰۰ |
نویسنده | چیستا یثربی |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۲/۳۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 40,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستانی بسیار سطحی، بدون انسجام و بدون رعایت قوانین داستان نویسی. نویسنده هر جا نتوانسته گرهی را باز کنه دست به دامان عالم روحانی شده. شخصیتها بسیار تک بعدی هستن و در طول رمان تکامل پیدا نمی کنن. نویسنده به زور کلمات راوی داستان را باهوش و زرنگ معرفی می کنه ولی خواننده چنین چیزی را در این شخصیت نمی بینه. در کل شخصیت پردازی بسیار ضعیفی داره. من برای تلاش خانم یثربی ارزش بالایی قائل هستم ولی ایشون برای نویسنده شدن راه طولانی در پیش دارن. باید بیشتر از اینها رمان خوب بخونن و بد نیست کمی هم درباره ی استانداردهای داستان نویسی و نقد مطالعه کنن. جاهایی نویسنده سعی کرده بود دلنوشته هایی در متن داستان اضافه کند که متاسفانه باعث خراب تر شدن فضای داستان شده بود. دلنوشته ها بسیار کم مایه بودند و ارزش ادبی خاصی نداشتند. من داستان پستچی ایشون را هم خواندم که متاسفانه آن هم از نظر شخصیت پردازی مشکل داشت ولی دست کم پیرنگ بهتری را شکل داده بود. امیدوارم ایشون در چاپ رمانهای بعدی عجله نکنن و ما بتونیم شاهد چاپ یک رمان خوب از ایشون باشیم. با تشکر از فیدیبو
دلیل من برای خرید این کتاب قطعا نام خانم یثربی بوده و از اونجایی که ترجمه های ایشون رو خیلی میپسندم اقدام به خرید داستانی بی سر و ته و پراکنده کردم که واقعا پشیمونم. خیلی دوست دارم بدونم اصلا چرا همچین داستانی باید منتشر بشه؟ داستانی محافظه کارانه و مملو از خوشایندهای ممیزی و که پر بود از اتفاقات موازی بی ربطِ بدون پی گیری و بی پایان آخرین ترجمه ای که از خانم یثربی خوندم اتفاقا در همین فیدیبو بود کتاب کفشهای آب نباتی، برعکس این کتاب بسیار روان و دلنشین بود. خیلی متاسفم واقعا ?
داستان برا من خیلی جالب بود. شبی که تمومش کردم حالم خیلی گرفته شد. نمیدونم چرا، ولی خودم جای مریم جای مانا و جای مادر مانا بودم . داستان در عین رویا و پرواز خیال، واقعیتها رو در خودش پنهان کرده بود .حقیقت شیادبودن یه انسان محبوب جامعه یه دکتر روانشناس تقلبی و از همه مهمتر حقیقت تلخه بی سر و تهی و قانونمند نبودن جامعه ایران... من از نویسنده سپاسگزارم چون با مهارتی ظریف حقایق رو در عالم خیال و رویا بیان کردند.
قبلا هم داستانهای او یک زن است و شیدا وصوفی وپستچی رو از ایشون وقتی انلاین مینوشتن به خا طر اسم ورسم نویسنده سعی کردم بخونم ولی لذت نبردم حتی شیدا وصوفی رو نیمه رها کردم. یه پریشانی تو داستانهای ایشون هست که خواننده رو گیج وکلافه میکنه......
یه قسمت هایی از کتاب آموزنده بود مثل تلاش هایی که مانا برای روبه روشدن با ترس هاش میکرد ،ولی یه قسمت هایش واقعا مضحک و سطحی بود تا جایی که کتاب و میبستم و میگفتم چه مسخره ،انتهای کتاب هم که نامفهوم بود ….
نقطه ی قوتش اینه که ماجراها سریع رخ میدن و نویسنده اصلا وقتتو تلف نمیکنه نقطه ی ضعفش اینه که یه جاهایی انگار خود نویسنده گم میشه کی چیکارس.به نظر من اخرشم خوب تموم نشد.
ابتدای داستان اینقدر ریتم رخ دادن حوادث تند است که باورپذیر نیست نیمه های داستان که ژانر پلیسی داره بهتر میشه اما باز آخر قصه مبهم و خسته کننده شده.
بی سر و ته و بلاتکلیف!!! هر جای قصه گره میخوره از واقعیت وارد فضاهای ماورایی و مسخره و غیر قابل باور میشه. اصلا توصیه نمیشه
یاد رمانای ابدوغ خیاری میفتم که موقع راهنمایی میخوندیم... بر خلاف اسم داستان که جذبم کرد واقعا محتوای داستان بهم نچسبید.
چیستا یثربی نازنین، افتخارِ این سرزمین، این کتاب خوندنی ترین داستانیه که در تمام عمر میشه خوند..، ممنون💐