

کتاب تا ابد جوان
شازده کوچولو و آنتوان سنتاگزوپری: پژوهشی روانشناختی در کشمکشِ بزرگسالان برای رهایی از بهشت کودکی
نسخه الکترونیک کتاب تا ابد جوان به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب تا ابد جوان
شخصی بهطور خصوصی در مورد مسئلهٔ گوسفندِ درون جعبه از من سؤال کرده است. نظر او این بود که من به سنت ـ اگزوپری که در زندگیاش شجاعت زیادی به خرج داده و کارهای اساسی کرده است، بیشازحد سخت گرفتهام و نباید او را متهم کرد که سعی میکرد تا از واقعیت فرار کند یا حداقل به این صورت از واقعیت بگریزد. فکر میکنم که این نشان میدهد که من حرفهایم را با وضوح کامل نزدهام. گذاشتن گوسفند داخل جعبه نشانهٔ فرار کردن نیست؛ بلکه ناشی از چیزی است که میشود آن را نوعی قدرت حیاتی برای تاب آوردن در مقابل یک ستیز و کشمکش نامید. اگزوپری میخواهد به کار تعمیر موتور هواپیمایش برگردد. شازده ستاره بهجای اینکه بگذارد او به کارش برسد، از او میخواهد که فوراً برایش گوسفندی ترسیم کند و میگوید این نقاشی و آن طرح و آنیکی طرح درست نیستند و ازاینرو اگزوپری بین تعمیر موتور و ترسیم گوسفند برای کودک ستارهای، که اگزوپری اهمیت او را کاملاً درک میکند و او به شیوهٔ نمونهٔ کار بچهها نمیگذارد که اگزوپری به کار تعمیر موتور برسد، دو پاره شده است. اگزوپری مطمئن است که اگر یک گوسفند دیگر هم ترسیم کند، بازهم موردپسند نخواهد بود و یا پرسشهای زیادی را به دنبال خواهد داشت و درواقع باید فوراً به کار تعمیر موتور هواپیمایش برسد. اگر بهطور نمادین به اینها نگاه کنید، بهمعنای ستیز و کشمکش بین تقاضاهای زندگی درونی و زندگی بیرونی است که تنش فوقالعاده زیادی ایجاد میکند. چطور میتوانید بهطور همزمان از پسِ الزامات واقعیت بیرونی، که عقل به شما میگوید که خوب و درست هستند، و آنچه زندگی درونی از شما میطلبد، برآیید؟ مشکل این است که برآوردن آنچه زندگی درونی از شما میخواهد، زمان میطلبد. نمیشود پنج دقیقه به خیال فعال پرداخت و بعد به سراغ کارهای دیگر رفت. مثلاً اگر به روانکاوی میرویم، باید رؤیاهایمان را ثبت کنیم. یعنی دو ساعت وقت برای ثبت آنها صرف کنیم و این هم تازه اول کار است، چون واقعاً هنوز کاری انجام ندادهایم. باید در مورد این رؤیاها مراقبه هم بکنیم. این خودش یک کار تماموقت است، ولی اغلب ضروریات اضطراری زندگی بیرونی هم مطرح میشود. این یکی از بدترین و مشکلترین تنشهایی است که باید تحمل کرد ـ باید به هر موردی مطابق با نیازهایش پرداخت. یک شخصیت ضعیف ـ و از کلمهٔ «ضعیف» منظورم انتقاد اخلاقی نیست ـ قدرت جسمی هم ندارد و مریضاحوال به دنیا آمده است. شخصیت ضعیف واکنشهای میانبر از خود نشان میدهد و آناً تصمیم قطعی میگیرد که به این یا آن ضرورت (داخلی، بیرونی) بپردازد. مسئله این است که او فقط تا یک نقطهٔ معین میتواند این تنش را تحمل کند. یک شخصیت ضعیف واکنشهای بیصبرانه دارد درحالیکه یک شخصیت قوی مدت طولانیتری میتواند این تنش را تحمل کند. در این مورد میبینیم اگزوپری پسازاینکه سه بار سعی میکند گوسفندی ترسیم کند، منصرف میشود و راهحل میانبری انتخاب میکند که بتواند به کار تعمیر موتور هواپیمای خودش بپردازد. این نشانهٔ ضعف است که به صورتهای دیگر هم خودش را نشان میدهد؛ مثلاً سیارهٔ شازده کوچولو بسیار کوچک و خود او خیلی ظریف است یا اگر بخواهیم رؤیای اول را در نظر بگیریم، پهلوان از شکم مارِ بلعنده، یعنی مادر، بیرون نمیآید. همینطور اگر به عکسهای سنت ـ اگزوپری نگاه کنید، متوجه میشوید که چهرهٔ او بهطور عجیبی «دوقسمتی» است: قسمت پایینی صورتش مثل چهرهٔ یک پسر هفتساله و حالت دهانش بسیار کودکانه است؛ شبیه دهان کوچک و سادهٔ یک کودک است و چانهاش هم کوچک است، درحالیکه قسمت بالای صورت او حالت بسیار هوشمندانه و بالغی دارد ـ یعنی چیزی در صورت او ضعیف و کاملاً کودکانه است؛ ازاینرو بعضی تنشها را نمیتواند تاب بیاورد. من نظراتم را بهعنوان انتقاد بیان نکردم، بلکه چیزی که گفتم مثل حرفی است که دکترها میزنند که مثلاً فلانی قدرت کافی ندارد و از سینهپهلو جان سالم به در نخواهد برد. این انتقاد نیست، بیان یک امر مسلم تراژیک است.
نظرات کاربران درباره کتاب تا ابد جوان