در سواحل رودخانههای فرات و دجله در بینالنهرین (امروزه عمدتا کشور عراق را تشکیل میدهد) و در ساحل نیل در مصر، تمدنهایی پیدا شدند که تأثیر ژرفی بر تاریخ سرزمینهای شرقی دریای مدیترانه گذاشتند. خصلت ویژه پیدایش این تمدنها درست قبل از سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد، افزایش شهرنشینی، پیدایش دولت و اختراع خط بود. البته این تمدنها یکباره پدیدار نشدند و تأسیس آنها در طی دورانی طولانی و در گستره گذشت چند صد هزار سال صورت گرفت. باستانشناسان، این دوره طولانی را که به طور کلی عصر حجر یا عصر سنگ نامیده شده است، بر اساس تغییرات تولید ابزارهای سنگی به سه عصر تقسیم کردهاند: دیرینه سنگی، میانه سنگی و نو سنگی. در عصرهای دیرینه سنگی و میانه سنگی معاش مردم از راه شکار جانوران و جمعآوری گیاهان میگذشت. آنها شکارهای خود را تا نواحی تازه دنبال میکردند و از این رو پیوسته در حرکت بودند. در پایان دوره میانه سنگی، انسان توانست ابزارهای سنگی خود را تکامل بخشد تا جایی که توانست از منابع طبیعی استفاده مؤثرتری به عمل آورد. این بدان معنا بود که بعضی گروههای انسانی توانستند برای مدت طولانیتری در یک ناحیه باقی بمانند و در کلبههای ابتدایی یا غارها پناه بگیرند. گام بعدی در تحول و پیشرفت انسان، انتقال به شیوه جدیدی از زندگانی بود که خصلت عمده آن کنترل و مهار بیشتر طبیعت بود. انسان رفتهرفته به کشت غلات که همیشه آن را در حکم گیاهی خودرو جمعآوری میکرد، پرداخت، همچنین مشغول اهلی کردن جانورانی شد که در گذشته شکار میکرد. این دوره انتقالی در قسمتهای گوناگون جهان در ایام متفاوتی انجام گرفته است، اما اعتقاد عمومی بر آن است که این پدیده نخستین بار در خاورمیانه رخ داده است. این فرایند در آغاز عصر نو سنگی تحقق یافته است. با توجه به اهمیت سترگ این فرایند برای پیشرفت و تحول بیشتر تمدن، این دگردیسی را غالبا «انقلاب نوسنگی» نامیدهاند، گرچه کل فرایند هزاران سال طول کشیده است و نخستین نشانههای تغییرات اساسی از دیرباز و پیش از دوره نوسنگی ظاهر شده است.
در حوزه کشاورزی دو نوع متفاوت کشت انجام میشد که مانند امروز عبارت بودند از کشاورزی دیمی و آبی؛ باید توجه داشت که کشت آبی شامل آبیاری طبیعی و مصنوعی میشد.
بهترین شرایط برای کشاورزی مبتنی بر آبیاری طبیعی، در مصر وجود داشت. هر ساله رود نیل قبل از فصل کاشت (میان ژوییه و سپتامبر) طغیان میکرد. آن گاه، پس از عقبنشینی آب، مصریان میتوانستند محصولات خود را در زمین مرطوب بکارند. در بینالنهرین زمین با بهره کمتری از طغیان رودخانهها برخوردار میشد. در این منطقه طغیان فقط پس از فصل کاشت صورت میگرفت و این بدان معنا بود که ساکنان منطقه میبایست به آبیاری مصنوعی متوسل شوند. کشاورزی آبی حاصلخیزتر از کشاورزی دیم بود و امکان برداشت محصول معادل یک تخم به ده تخم تا یک تخم به پانزده تخم را فراهم میکرد. وقتی این نسبت را با ارقام بعدی یونان، ایتالیا و اروپای قرون وسطی مقایسه کنیم که میزان متوسط برداشت حدود یک به چهار تخم و حداکثر یک به هفت تخم بود، درمییابیم که این نسبت چقدر بالا بوده است.
توسعه کشاورزی برای تاریخ آینده نوع بشر اهمیتی بنیادی داشت. زیرا مردم بیشتری میتوانستند در یک منطقه خاص برای مدتی طولانیتر اسکان یابند و در کنار تولید خوراک به فعالیتهای دیگر بپردازند. مردم شروع به تخصص یافتن در انواع صنایع دستی کردند و نجار و دباغ و کاتب و فلزکار شدند.