0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  به دنبال مولانا نشر گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب به دنبال مولانا نشر گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب متنی
نویسنده:
درباره به دنبال مولانا
ر اتاق خود تنها نشسته است. اره، چکش و مقداری میخ و خرده‌چوب جلویش روی زمین است. رُبابی شکسته در دست دارد. تعمیرش می‌کند. بعد غزلی را که تازه سروده است با آهنگ دلنشین رباب می‌خواند. ملکه‌خاتون می‌آید. غزل تمام می‌شود اما ملکه‌خاتون ناراضی است. «پدر، یک غزل دیگر بخوان.» دست ملکه‌خاتون را می‌گیرد و پیشانی‌اش را می‌بوسد. «بعداً دخترم. من حالا کار خیلی واجبی دارم. باید هرچه زودتر بروم بیرون. برو به مادرت بگو کمی غذا در کاسه‌ای بریزد و در دستمالی بپیچد. می‌خواهم آن را برای فردی نیازمند ببرم.» «شما چرا پدر؟ می‌دهیم یکی از مریدان ببرد.» «نه. خودم می‌خواهم ببرم.» از خانه بیرون می‌رود. چند کوچه آن طرف‌تر وارد خرابه‌ای می‌شود. سگ ماده با دیدن او هراسان بلند می‌شود. چند روز پیش چهار توله زاییده است، اما از ترس این‌که مبادا در نبودنش، به بچه‌هایش آسیبی برسد، نمی‌تواند به جستجوی غذا برود. گرسنه است و شیر چندانی ندارد تا به بچه‌هایش بدهد. دستمال را باز می‌کند. کاسه غذا را جلو سگ می‌گذارد. سگ آهسته زوزه می‌کشد. بلند می‌شود و برمی‌گردد. سگ چند قدم به دنبالش می‌رود. بعد به ته خرابه پیش بچه‌هایش برمی‌گردد و غذا می‌خورد. به جلو خانه می‌رسد. اما به خانه نمی‌رود. می‌خواهد مردم را ببیند و در میان آن‌ها باشد. راهش را ادامه می‌دهد. چند دقیقه بعد به میدان سر بازار می‌رسد. بازار از جمعیت موج می‌زند. مردم به او سلام می‌کنند. با روی خوش به سلامشان جواب می‌دهد و می‌گذرد. مرد جوانی از پشت با فریاد صدایش می‌زند: «بایست، شیخ! بایست!» برمی‌گردد. جوانی عصبانی را روبروی خود می‌بیند. «تو شیخ و مُفتی این شهر هستی، درست است؟» «من کسی نیستم.» «کسی نیستی؟ اگر کسی نیستی، پس چرا کسان دیگر را به کفر و فساد می‌کشانی؟» «چه کسی این را به تو گفته پسرم؟!» «مرشدم گفته. او یکی از فقهای بزرگ شافعی است.» «مرشدت چه گفته؟» «او گفته که تو گفته‌ای من با هفتاد و دو ملت یکی هستم.» «مرشدت راست گفته.» «البته که راست گفته. تو به روحانیان مسیحی تعظیم و تکریم می‌کنی. از جلوی کنیسه می‌گذری، با یهودیان احوالپرسی و خوش و بش می‌کنی. روز دیگر از محله‌های پایین شهر می‌گذری و بی‌آن‌که از ایمان اهالی آن‌جا بپرسی، قبا و کلاهت را به آن‌ها می‌بخشی.» «خب، این کارها چه عیبی دارد؟» «چه عیبی دارد؟ شقیقه‌هایت دیگر سفید شده. تو شیخ مسلمانان هستی، ولی ذره‌ای نسبت به همکیشانت تعصب نداری. همان‌طور که خودت گفته‌ای با هفتاد و دو ملت یکی هستی. خجالت نمی‌کشی؟» «تعصب برای چه فرزند؟ مگر ما همه بندگان خدا نیستیم؟» «چه می‌گویی ای کافر؟ یعنی تو مسلمانان را با مسیحیان و یهودیان و آتش‌پرستان یکی می‌دانی؟» «قضاوت در باره ما فقط به عهده خداست. من به تمام همنوعانم عشق می‌ورزم.» «تو گمراهی. دین محمد (ص) را به فساد کشانده‌ای.» «آرام باش پسرم. محمد (ص) خودش هم به پیروان دین‌های دیگر احترام می‌گذاشت. قرآن هم پر از قصص انبیاءِ خداست.»

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
3.۷۰ مگابایت
تعداد صفحات
128 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۱۶:۰۰
نویسندهماهرخ دبیری
ناشرگروه انتشاراتی ققنوس
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۲/۲۱
قیمت ارزی
3 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳.۷۰ مگابایت
۱۲۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 10 مخاطب
5
60 ٪
4
20 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
20 ٪
6 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

تا حالا از زندگی مولانا چیز زیادی نخونده بودم. این کتاب خلاصه وار خط زندگی مولانا رو به تصویر می کشه. خوانش ارمان سلطان زاده هم حرف نداره.

4

ممنونم کار خوبی بود. مخصوصا کیفیت صدا و انتخاب موزیک متناسب با داستان

5

بسیار بسیار عالی و کلامی دلنشین. حتما گوش بدید یا مطالعه بفرمایید.

5

به جاش برید خود کتب مولانا رو بخونید

5

بسیار عالی و دلنشین

5

خوب

4.1
(14)
٪30
52,000
36,400
تومان
٪30
به دنبال مولانا
به دنبال مولانا
ماهرخ دبیری

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
به دنبال مولانا
ماهرخ دبیری
گروه انتشاراتی ققنوس
4.1
(14)
٪30
52,000
36,400
تومان

از همین نویسنده مطالعه کنید

همه