شایسته نیست که انسان آرزوی مرگ کند بلکه باید تسلیم امر الهی و راضی به قضای او باشد و هیچ اشکالی ندارد که طالب طول عمر خود باشد تا آن را در راه اطاعت و عبادت الهی صرف نماید.
صدوق –علیه الرّحمة- در امالی با اسناد خود از امام صادق(علیهالسلام) و ایشان از پدران بزرگوارشان(علیهمالسلام) و آن بزرگان از امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: "آن هنگام که خداوند متعال اراده قبض روح ابراهیم(علیهالسلام) را کرد، فرشته مرگ را فرود آورد و او به آن حضرت عرض کرد: سلام بر تو ای ابراهیم، و ایشان نیز فرمود: و علیک السّلام ای فرشته مرگ، آیا آمدهای مرا به مرگ فراخوانی، یا آمدهای که خبر مرگ کسی را بدهی؟ عرض کرد: برای دعوت شما به مرگ آمدهام، اجابت فرما. حضرت ابراهیم(علیهالسلام) فرمود: آیا دیدهای که دوستی، دوست خود را بمیراند و جان او را بستاند؟ حضرت امیر(علیهالسلام) فرمود: در اینجا بود که ملک الموت نزد خداوند بازگشت و در مقابل پروردگار عرض کرد: خدایا گفته خلیلت ابراهیم را شنیدی، خداوند به عزرائیل(علیهالسلام) فرمود: ای ملک الموت نزد او برو و به او بگو: آیا تا کنون دیدهای که دوستی از دیدار دوست و محبوبش ناخشنود باشد؟ و محبّت دوست در دیدار حبیبش میباشد."
و در خصال از امام حسن عسگری(علیهالسلام) نقل شده که ایشان از قول پدران بزرگوارشان(علیهمالسلام) فرمودند: "مردی نزد امام صادق(علیهالسلام) آمد و عرض کرد: از دنیا خسته شدهام، آیا میتوانم ازخدا طالب مرگ خود باشم؟ امام فرمود: از خداوند حیاتی بخواه که در آن مشغول طاعت الهی باشی نه معصیت و نافرمانی او. پس اینکه زندگی کنی و آن را در راه اطاعت خداوند بگذرانی برای تو بهتر از آن است که بمیری و دیگر نه اطاعتی باشد و نه معصیتی."
و در امالی شیخ طوسی با سند از ام فضل [همسر عباس بن عبدالمطلب و خواهر میمونه همسر پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم)] نقل شده که: پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) به عیادت بیماری رفتند که از خدا آرزوی مرگ میکرد، پس آن حضرت(صلیالله علیه و آله و سلم) به وی فرمود: "آرزوی مرگ نکن زیرا اگر اهل احسان و نیکی باشی به نیکیهایت افزوده میشود و اگر گنهکار باشی و مرگت به تأخیر بیفتد توبه میکنی؛ پس آرزوی مرگ نکن."
و در معانی الاخبار ازعبد الصمد بن بشیر از یکی از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) نقل شده که گفت: به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح گرداند! آیا کسی که دوستدار دیدار خداست، خدا هم دیدار او را دوست دارد؟ و آیا هر که از دیدار خدا ناخشنود باشد خدا هم از دیدار او ناخشنود است؟ فرمود: "آری"، عرض کردم: پس به خدا قسم که ما مرگ را دوست نداریم و از آن ناخشنودیم. امام(علیهالسلام) فرمود: "خیر آنطور که گمان میکنی نیست، هرگاه زمان مرگ (مؤمن) فرا رسد وقتی محبوب خود را در آن لحظه ببیند برایش هیچ چیز محبوبتر از مرگ نخواهد بود و خداوند دیدار او را دوست دارد و وی هم در آن هنگام از این دیدار خشنود میباشد و آن را دوست دارد؛ امّا اگر در لحظه مرگ چیزی را ببیند که از آن ناخشنود است و دوست ندارد، پس در آن زمان هیچ چیز منفورتر از دیدار خداوند نیست و خداوند نیز از دیدار او اکراه دارد."
شعیب عقرقوفی میگوید: به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم: شنیدهام که از ابوذر روایت شده که وی همواره میگفت: مردم از سه چیز ناخشنودند که من آن سه چیز را دوست دارم:
من مرگ، فقر و بلا و بیماری را دوست دارم.
امام(علیهالسلام) فرمودند: "نه اینطور که نقل میکنند نیست، بلکه مراد ابوذر این بود که مرگ: مرگ در طاعت الهی نزد من از زندگی در معصیت خداوند دوست داشتنیتر و فقر در راه اطاعت خداوند از ثروت در راه نافرمانی الهی و بلا و بیماری در طاعت الهی از سلامتی در نافرمانی خداوند دوست داشتنیتر است."