نقدهایی که دربارهی داستان کتاب «پیرمرد و دریا» نوشته شده همگی بدون استثناء و بهطور اغراقآمیزی مثبت بودند و بعد از اینکه در سال ۱۹۵۲ برای اولبار در مجلهی «لایف» چاپ شد، ظرف مدت دو روز پنجمیلیون نسخه از آن به فروش رسید؛ در آخر نیز با اینکه این رمان کوتاه اندکی از یک داستانکوتاه بلندتر بود میتوان آن را از دلایل عمدهای دانست که «ارنست همینگوی»، نویسندهی سرشناس آمریکاییاش، جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۵۴ را به دست آورد.
ما در این کتاب با پیرمرد ماهیگیر سادهای در میان دریا زندگی میکنیم. این پیرمرد بهعنوان شخصیت اصلی کتاب همواره در طول داستان با نجواهای درونیاش که همیشه او را وسوسه به انجام کارهایی دیگر میکنند مبارزه کرده و با قوهی منطقش دوباره به سمت هدف اصلی که همان صید ماهی است دعوت میشود؛ روندی که ما را به فکر فرو برده و برای رسیدن به اهدافمان تشویق مینماید.
شاید به همین علت «یوری گاگارین» نخستین فضانورد جهان، از این کتاب بهعنوان یکی از کتب مورد علاقهاش نام برده و حتی در سفرش به «کوبا» نزد «همینگوی» رفته تا وی را از نزدیک ملاقات نماید.