«این حقیقت که فرگشت، ستون زیست شناسی است و از این رو زیست شناسی در موقعیت علمی خاصی بر پایه یک نظریه پیشرفته قرار می گیرد. بر مبنای علم است یا ایمان؟» چارلز داروین
«علم بدون دین لنگ است و دین بدون علم، کور» آلبرت انیشتین
«چه کسی گفته من تحت حفاظت خاص خداوند نیستم؟» آدولف هیتلر
کتاب حلقه سیاه به قلم نویسنده مشهور جیمز رولینز است. این کتاب در سال 2006 منتشر و در سطح جهان پخش شد. کتاب حلقه سیاه سومین کتاب از مجموعه کتابهای نیروی سیگما است. استقبال مردم از این کتاب مثال زدنی بود زیرا قبل از این کتاب دو جلد دیگر منتشر شده بود و آنقدر داستانهای جیمز رولینز جذاب ظاهر شده بودند که مخاطبان برای بقیه کتابها اشتیاق بسیاری داشتند.
داستان کتاب حلقه سیاه از یک آتش سوزی به ظاهر ساده کتابفروشی در کپنهاگ آغاز میشود. در این آتشسوزی که به صورت عمدی به راه افتاده کتاب مقدس که متعلق به چارلز داروین بوده به سرقت میرود، و این نقطه شروع ماموریت نخبه وزارت دفاع آمریکا گریسون پیرس است. گریسون با گروه سیگما و یک دکتر جوان به نام لیزا کامینگز به دنبال سرنخها به 4 قاره رهسپار شده و درگیر ماجراهای عجیب و متفاوتی میشوند.
داروین پدر نظریه تکامل بشر است. این موضوع سرنخ ارزشمندی است که با استفاده از آن میتوان حدس زد، ربایندگان این کتاب دنبال چه چیزی بودهاند. گریسون پیرس به کشف اسناد مخوف پنهان شده در کوهستانهای لهستان از آزمایش انسانی آلمانهای نازی میرسد. در یک قاره دیگر راهبان بودایی تبدیل به آدم خوارها شده و یک صومعه در نپال را ویران میکنند. در ادامه این ماجرا دکتر لیزا و دوست نقاشش در دام این راهبان گیر افتاده و گریسون پیرس به دنبال راهی برای نجات آنها میگردد. این نقاش پیتنر کرا، مدیر تیم سیگما است ولی خود را در قالب یک نقاش مخفی ساختهاست. هدف این غارتگران در چهار قاره نابودی هرچه زودتر نظم فعلی جهان است، که گریسون پیرس با استفاده از تجارب گذشته باید مانع از این اتفاق شده و سرنوشت بشر را برای همیشه تغییر دهد.
داستان این کتاب یک سفر پرپیچ خم و نفس گیر است. جیمز رولینز با ترکیب یک رمان کلاسیک با مدرن اثر جاودانهای را خلق کرده است. خوانندهی این کتاب نمیتواند اتفاقات آتی آن را پیشبینی کند و هر صفحه کشف دنیایی تازه است.
کتاب حلقه سیاه توسط مترجم خوش ذوق کشورمان هادی امینی ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1397 توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد. هادی امینی از مترجمانی است که بیشک نام وی را بسیار شنیدهاید. او مترجم اکثر آثار جیمز رولینز است. قلم این مترجم خوش ذوق روان و ساده است. این مترجم از تکلفهای بیجا خودداری میکند تا کتابهایش برای خوانندگان ایرانی قابل درک باشند. مهدی امینی با خلاقیت هرچه تمام به برطرف کردن خلا و تفاوتهای دو فرهنگ پرداخته است. از دیگر آثار جیمز رولینگر که توسط هادی امینی ترجمه شده، میتوان به توفان شن، ویروس یهودا، نقشه استخوانها و ... اشاره کرد.
شما میتوانید کتاب الکترونیکی حلقه سیاه به قلم جیمز رولینز و ترجمه هادی امینی به همراهی انتشارات کتابسرای تندیس را در همین صفحه از فیدیبو دانلود نموده و از آن لذت ببرید.
جیمز رولینز دامپزشک، خبرنگار و نویسنده آمریکایی است. وی در 20 آگوست سال 1963 در شیکاگو چشم به جهان گشود. وی پس از اتمام تحصیلات عالیه در رشته دامپزشکی به مدت 20 سال به شغل دامپزشکی اشتغال داشت. او یکی از حاذقترین دامپزشکان آمریکا است.
وی در زمان اشتغال به دامپزشکی داستانهای کوتاهی را بدون اینکه قصد انتشارشان را داشته باشد مینوشت. اما بالاخره اولین کتاب خود به نام آتش جادو را منتشر نمود. رولینز پس از انتشار اولین کتاب خود تمام وقتش را صرف نویسندگی کرد و رمانهای بسیاری را در ژانر اکشن ماجرایی و تخیلی به رشته تحریر درآورد. این نویسنده هم اکنون یکی از پرمخاطبترین نویسندهها در این ژانرها به شمار میرود. جیمز رولینز با تلفیق خلاقیت و علاقه بینظیر خود به داستانهای باستانی به ویژه اسرار مخوف و سر به مهر اهرام ثلاثه مصر، داستانهای جذابی را خلق میکند. کتاب حلقه سیاه سومین کتاب از مجموعه 15 جلدی نیروی سیگما است. مجموعه نیروی سیگما شامل کتابهای توفان شن، نقشه استخوانها، حلقه سیاه، ویروس یهودا، آخرین پیشگو، کلید رستاخیر، کلید اسکلت، کلونی شیطان، ردگیر، نسب، چشم خدا، انقراض ششم، نگهبان نیمه شب، بلای هفتم، تاج شیطان، بوته و اودیسه آخر میشود.
مامبای سیاه
45:5 صبح پارک حفاظت شده لوهلیو-|ومفولوزی آفریقای جنوبی، زولولند
خمیسی تیلور جلوی میز رئیس محیط بانی ایستاده بود. صاف ایستاده و منتظر بود جِرالد کِلوگ گزارش اولیه او از فاجعه روز گذشته را بخواند.
تنها صدای آنجا از پنکه سقفی بود که به آرامی میچرخید.
خمیسی یک دست لباس امانتی به تن داشت که شلوارش برایش خیلی بلند و پیراهنش خیلی تنگ بود. ولی خشک بودند. بعد از گذراندن یک شبانه روز کامل در آن گودال آب تا شانه فرورفتن در گل و دست هایی که از نگه داشتن تفنگ درد می کردند، حالا از این لباس گرم و جای پای محکم راضی بود.
نور روز هم او را خوشحال میکرد. از پنجره پشتی دفتر، آسمان را میدید که با طلوع خورشید به رنگ قرمز درمیآمد. دنیا از زیر سایهها ظاهر میشد.
او زنده مانده بود.
ولی هنوز کاملا این را باور نداشت. نعرههای اوکوفا هنوز در سرش میپیچید.
رئیس محیط بانی، جرالد کلوگ، همین طور که گزارش را میخواند بدون اينکه بفهمد به سبیل پرپشت سیاهش دست میکشید. نورخورشيد از روی سر تاسش منعکس میشد و پوستش را صورتی نشان میداد. بالاخره سرش را بلند کرد و از پشت عینک مطالعهای که روی بینیاش بود به خمیسی خیره شد.
«اين گزارشیه که میخوای ثبت کنم آقای تیلور؟» کلوگ یک انگشتش را روی یک خط از آن کاغذ زرد کشید.«یک موجود وحشی قدبلند ناشناخته. از چیزی که دکتر فیرفیلد رو کشته و برده، فقط همین رو می تونی بگی؟»
«قربان، من نتونستم اون حیوون رو درست ببینم. به چیز بزرگ و سفید بود. همون طوری که گزارش دادم.»
کلوگ گفت:«شاید یه ماده شیر بوده.»
«نه قربان... شیر نبود.»
«از کجا مطمئنی؟ نگفتی که درست ندیدیش؟»
«بله قربان... منظورم این بود که قربان... چیزی که من دیدم شبیه هیچ کدوم از حیوونات وحشی منطقه نبود.»
«پس چی بود؟»
خمیسی سکوت کرد. خوب میدانست نباید اسمی از اوکوفا ببرد. در روشنایی یک روز معمولی، نام بردن از این هیولاها فقط میتوانست مایه تمسخر شود. قبیلهای های خرافاتی.
«پس یه موجودی به دکتر فیرفیلد حمله کرد و با خودش بردش، چیزی که اصلا این قدری ندیدیش که بتونی شناساییش کنی...»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 543 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۸:۰۶:۰۰ |
نویسنده | جیمز رولینز |
مترجم | هادی امینی |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Black order |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۲۴ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |