دفتر لاکو با دیروز بیشتر از چهل برگ رنگارنگ از چهل گیاه یا درخت کوچک و بزرگ داشت.
او بعضی از برگها را به نظرش تازه بودند خورد و خیلی خیلی خوشش آمد.
در راه، همانطور که از لابهلای درختهای جنگل میگذشت و آنها را میشمرد میوههای رنگارنگ زیادی را زیر بوتهها یا درختها پیدا کرد: میوههایی مانند تمشک یا گیلاس یا سیب. بعضی از آنها را در دهان و بعضیهای دیگر را در جیب گذاشت.