دربارهی میزان جزئیاتی که یک زمینهی میازماتیک باید شامل شود، تردیدهایی وجود داشت. ﻃراحی یک زمینهی هامیوپاتیک، تلاشی جهت استانداردسازی ویژگیهای ﻓردی بمنظور تشخیص آسا نتر است. ولی اینکار گاهی میتواند سرشت را در حد نمایهی کلیشهای ساده نماید. زمینه ﻓرﺿی ﺛابت و شالودهای است که سایر حقایﻖ بر آن بنا میشوند. مشکل نمایههای شخصیتی بعنوان یک شالوده این است که این نمایهها محسوس نبوده و تنها نمایی از ترتیب احتمالات هﺴتند. در نتیجه اگر زمینهها را به ﺻورت مجموعه و ﻏیر قابل انعطاف درنظر بگیرید، ممکن است گمراه شوید. زمینهها ممکن است مثل آب در داروهایمان تغییر کنند یا اﻓزایش یابند، و در نتیجه هیاهو کرده و خود را در قالب یک عامل تاﺛیرگﺬاردر آورند. برای نمونه، Aesenicum دارویی برای بسیاری کلیدی است که مشکل پسندی تنها یکی از آ نها به شمار می رود.