الگوی زیست ـ روان ـ اجتماعی که در حال حاضر مقبولترین الگو در پزشکی، زیستشناسی و روانشناسی است، دانش تجربی و خرد باورِ فرآوردۀ زیستپزشکی را بسنده نمیداند و گفتمان پزشکی را به یافتههای روانشناختی و جامعهشناختی مرتبط با پزشکی، گشوده است. این الگو که بر پایۀ پایگان سیستمها و درک زبان و ساختار سیستمهای گوناگونی که جهان انسانی را پدید آورده، بنا شده است، به نوعی چند زبانگی در تفسیر و تدبیر سلامت قایل است. چرا که زبانِ جامعهشناختی به زبانِ روانشناختی و زبانِ روانشناختی به زبانِ زیستشناختی و زبانِ زیستشناختی به زبانِ فیزیکی، فروکاستنی نیست.
چنان بهنظر میآید که فلسفیمزاجی این دورانِ نو فقط ناشی از دوران گذار نیست بلکه برخاسته از ساختار الگوی سیستمی پزشکی نیز هست که برای گسترش دانش و تدبیر همواره پژوهشهای پدیدارشناختی و نظرورزانه میطلبد.