
کتاب تو سرمای زمستون، سوسکی و راز پنهون
نسخه PDF
نسخه الکترونیک کتاب تو سرمای زمستون، سوسکی و راز پنهون به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب تو سرمای زمستون، سوسکی و راز پنهون
سوسکی خانم و آقا موشه مدتی کنار باغچه زندگی کردند ولی از وقتی هوا سرد شده بود، زندگیشان پر از غم و درد شده بود. تمام مدت از سرما می لرزیدند. از آن بدتر غذایی برای خوردن به دست نمی آوردند. بدتر از آن، آب حوض یخ زده بود و آن ها آبی برای خوردن نداشتند. یک روز سوسکی بعد از این که مدتی لرزید، گفت: «آقا موشی، عزیزم، موش خوب و تمیزم، خونه بدجوری سرده ببین رنگم چه زرده بدجوری سرما خوردم خوبه که هنوز نمردم.» آقا موشی کمی من من کرد و گفت: «سوسکی یه فکری دارم بیا بشین کنارم تو خونه ی آدم ها هس نون و آب و گرما تا آخر زمستون بیا بریم به اون جا.»
نظرات کاربران درباره کتاب تو سرمای زمستون، سوسکی و راز پنهون