افکار تو هرچه باشد چه زیبا و چه زشت
فکری است که در مغز تو ادوار نوشت
بنگر که جهان چگونه در گردش خود
شب را به شب و روز به ایام سرشت
آن برزگر پیر خردمند که دانه در خاک بِهَشت
امید به ثمر داشت که آن دانه بکشت
هر نکته و هر راه که در پیش من و توست کنون
فصلی است که مردم این دیر بر افلاک نوشت