گاهی اگر وسیله و پارچهی نو و زیبایی داشت میداد به عروسهای فقیر. خودش لباسهای ساده و تکراریاش را میپوشید. اصلا نگاهش به دنیا متفاوت از نگاه دیگران بود. خوش نداشت که پولش زیادتر از نیازش باشد. چون دختر خانوادهی پولداری بود و پدر هم وضعش خوب بود طبیعتا مادر هم باید خیلی پولدار میشد که نشد. همهی ارث و میراث و پول را رد میکرد و اندازهی نیازش که خیلی هم کمخرج بود مصرف میکرد.
عمر طولانی هم کرد تا موقع مرگش که ۹۴ ساله شده بود سرحال و قبراق بود.
مثل هر ماه آش نذری درست کرد و به همه داد. بعد هم آرام کنار حیاط نشست. دو بار لا اله الا الله گفت و رفت. آن روز همهی بچهها خانهاش بودیم و تا صبح فردا جنازهاش را نگه داشتیم و برایش دعا و قرآن خواندیم. جالب بود که سه بار خواب دیدند که در قبرستانی که دفن شده عذاب از مردگان آن قبرستان برداشته شده. خدا رحمتش کند، زندگی کردن را یادمان داد. قرآن خواندن یادمان داد. کتاب حافظ، سعدی، جوهری و ناسخالتواریخ را برایمان میخواند و توضیح میداد. حدیث و دعا بلندبلند میخواند تا ما یاد بگیریم.
از غروب آفتاب تا موقع خواب، مادر دیگر حرف دنیا نمیزد. آیةالکرسی و سورههای کوچک را بلند بلند میخواند تا فضای خانه معنوی شود و شیاطین دور شوند. طوری بارمان آورده بود که دنبال دنیا نرویم.
من دوازدهساله بودم. مادر خیلی در ازدواجهای ما مقیّد بود که دامادش متدین باشد.
یک شب رفت. زیر آسمان و دستهایش را بلند کرد و دعا خواند. بعد فهمیدم که از خدا داماد مؤمن خواسته است.
بسیار تأثیرگذار و البته دلنشین، مثل زندگی همه ی شهدا و قهرمان های این آب و خاک❤❤
کسانی که کتابهای خانم شکوریان رو خواندند، با قلم ِ پاک ایشون آشنایی دارند، و نیاز به تعریف نداره.🙏🙏
5
خیلی تاثیر گذار بود
چقدر برای این انقلاب زحمت کشیده شده ...