روبرت لودلیوم حدود ۲۵ رمان نوشته است که تمام آنها در آمریکا پرفروش بودهاند، حدود ۲۵۰ میلیون نسخه از کتابهایش فروش رفتهاند و به زبانهای زیادی ترجمه شدهاند. از کتابهای دیگر او عبارتند از: میراث اسکارلاتی، یادداشت خزانهدار و... او به لحاظ شهرت و قدرت نویسندگی در زمینهی آثار جاسوسی و بیناللمی با فردریک فورسایت و تام کلنسی برابری میکند.
ماریو در حالی که میلرزید اسکناس یکدلاری را روی پیشخان، در برابر متصدی گذاشت و گفت: «قرص آدویل. آسپرین معدهام را سوراخ میکند. من آدویل میخواهم.»
متصدی با دیدن مرد ریشو در لباس یونیفورم کهنه و مندرس، لبانش را بر هم فشرد. با این حال تجارت، تجارت بود. او دستش را به سوی قفسه مسکنها دراز کرد و کوچکترین جعبه آدویل را برداشت و گفت: «بهتر است به غیر از این اسکناس سه دلار دیگر هم داشته باشی.»
دوبلین اسکناس را روی پیشخان انداخت و دستش را به سوی جعبه دراز کرد.
کارمند دستش را عقب کشید و گفت: «هی، تو حرفم را شنیدی. سه دلار دیگر. بدون پول چیزی به تو نمیدهم.»
دوبلین گفت: «فقط یک دلار دارم... سرم از درد منفجر میشود...» و با سرعتی خارقالعاده خود را از روی پیشخان جلو کشید و جعبه کوچک را قاپید.
فروشنده سعی کرد آن را پس بگیرد، اما دوبلین آن را محکم نگه داشت. آنها کشمکش و تقلا کردند و جعبهای پر از شکلات را به زمین انداختند و تابلو کوچک طبقاتی و ویتامینها را سرنگون کردند.