
کتاب مبارک و خاتون پردهنشین
نسخه الکترونیک کتاب مبارک و خاتون پردهنشین به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب مبارک و خاتون پردهنشین
مبارک: خاتون، در میزنند. فخرالنساء: خب، برو در رو باز کن. مبارک: این وقت ظهر، کیه؟ قوام: منم. مبارک: خاتون، یکی اومده میگه منم. من که اینجام، پس اون کیه؟ فخرالنساء: پشت دره، میگه منم. مبارک: شما هم که اینجایی، پس اون کیه؟ فخرالنساء: بابا، برو در رو باز کن ببین کیه؟ مبارک: شما کی هستی؟ قوام: منم، قوامالدین. مبارک: بفرما تو. قوام: فخرالنساء جان، سلام. فخرالنساء: سلام قوامالدین، خسته نباشی. قوام: درمونده نباشی خاتون.[رو به مبارک:] تو برو به کارت برس، مبارک. مبارک: کارم داشتی صدام بزن، آقا. [بیرون میرود.] فخرالنساء: برق چشمهات از یه خوشحالی مفرط خبر میده. قوام: درست فهمیدهای، میخوام برم زیارت خانۀ خدا. فخرالنساء: جدی میگی؟ قوام: بر دروغگو، لعنت. فخرالنساء: کِی؟ قوام: امروز چاووش داشت صدا میزد. فخرالنساء: تکلیف من چی میشه؟ کاروانسرا، حجره، باغ میوه، مزرعۀ صیفی. قوام: تو که سر خونه و زندگیات هستی، مبارک هم... مبارک: [وارد میشود.] بله، بله، بله. قوام: کسی تو را صدا نزد. مبارک: یکی گفت مبارک. قوام: من بودم داشتم دربارهات حرف میزدم. مبارک: تعریف بود یا غیبت. قوام: هیچکدوم، برو بذار حرفمون رو بزنیم [مبارک بیرون میرود.] تو که سر خونه و زندگیات هستی، مبارک هم... مبارک: [وارد میشود.] بله، آقا. قوام: کسی تو رو صدا نزد.
نظرات کاربران درباره کتاب مبارک و خاتون پردهنشین