دانلود اپلیکیشن
0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب مزرعه ی کوزه گر اثر آندرآ کامیلری نشر قطره

کتاب مزرعه ی کوزه گر اثر آندرآ کامیلری نشر قطره

کاوشگری های کمیسر مونتالبانو

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره مزرعه ی کوزه گر
وقتی کاتارلّا استغاثه‌هایش را به درگاه بازرس تکرار می‌کرد، حتماً خبر شومی در راه بود. «چی شده؟» «وای! وای، رئیس! همین الان فرماندار زنگ زد. انقدر عصبانی بود که مثل بوفالو دود از سوراخ‌های دماغش می‌زد بیرون!» «صبر کن ببینم، کات! کی به تو گفته وقتی بوفالوها عصبانی می‌شن، دود از دماغ‌شون می‌زنه بیرون؟!» «همه می‌دونن، رئیس! خودم هم تو فیلم‌ها و کارتون‌ها دیده‌ام!» «خیلی خب، خیلی خب! چی می‌خواست؟» «گفت باید برید دفترش، دفتر فرماندار، فوری همین حالا رئیس. اگر بدونید چه‌قدر عصبانی بود!» در راه مونته‌لوسا مدام در این فکر بود چرا بونتّی ـ آلدریگی از دستش عصبانی است. این اواخر اوضاع به‌قدری آرام بود که اداره‌ی پلیس شبیه شهر ارواح شده بود؛ فقط چند مورد دزدی مسلحانه، چند مورد آدم‌ربایی، چند تا تیراندازی و چند تا هم سرقت ماشین و دله‌دزدی از دخل مغازه‌ها. تنها اتفاق قابل‌توجه اخیر پیدا شدن جسد توی کیسه بود و برای عصبانی بودن در آن خصوص هم هنوز خیلی زود بود. همین بازرس را بیش‌تر کنجکاو کرده بود تا نگران. اولین شخصی که در راهروی اداره‌ی فرمانداری به او برخورد دکتر لاتِس بود، رئیس هیئت اجرایی فرمانداری؛ شخصی مقدس‌مآب و شکم‌سیر که به «شیر و عسل» هم معروف بود. به محض دیدن بازرس دست‌هایش را باز کرد، درست مثل زمانی که پاپ از پنجره آغوشش را برای توده‌ی‌ مردم که در میدان جمع می‌شوند باز می‌کند. «بازرس بسیار عزیزم!» دوید سمت مونتالبانو، دستش را گرفت و با شور و اشتیاق فشرد. اما بی‌درنگ رهایش کرد و با لحنی توطئه‌آمیز پرسید: «از همسرتون چه خبر؟» مونتالبانو نمی‌دانست این ایده از کجا به ذهن لاتس خطور کرده که او صاحب همسر و چند فرزند است، اما می‌دانست مخالفت با او فایده‌ای ندارد. ترسی ناگهانی برش داشت. یادش نمی‌آمد آخرین بار به این سؤالش چه جوابی داده بود. خوشبختانه تا این حد یادش می‌آمد که گفته بود زنش با یک مهاجر غیرقانونی فرار کرده است. مراکشی؟ تونسی؟ نمی‌توانست جزئیات را به یاد بیاورد. لبخندی مصنوعی از رضایت به صورتش چسباند. «آه، خبرهای خوبی دارم، دکتر لاتس. همسرم بالاخره برگشت سر زندگی زناشویی‌اش!» «چه‌قدر عالی، از این بهتر نمی‌شه! پس به لطف مریم مقدس چراغ خونه‌تون دوباره روشن شده!» «بله، چه جورم! اون‌قدر که داریم با صرفه‌جویی تو هزینه‌های گرمایش یه پس‌انداز کوچولو هم برای خودمون ترتیب می‌دیم.» لاتس نگاه سرگشته‌ای به او انداخت. متوجه منظورش نشده بود. «به فرماندار اطلاع می‌دم شما این‌جایید.» چند لحظه ناپدید شد و بعد دوباره سر و کله‌اش پیدا شد. «فرماندار منتظرتونن.» ته‌مانده‌ی حیرت چند لحظه پیش هنوز بر چهره‌اش مانده بود. بونتّی ـ آلدریگی نه سر از روی برگه‌هایش بلند کرد و نه تعارفش کرد بنشیند. بعد از مدتی که به نظر بی‌انتها می‌رسید بالاخره سرش را آورد بالا، به پشتی صندلی‌اش تکیه داد و مدتی بی‌هیچ کلامی به بازرس خیره شد. مونتالبانو تظاهر به نگرانی ‌کرد و پرسید: «از دفعه‌ی آخری که هم‌دیگر رو دیدیم خیلی عوض شده‌ام؟!»
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۶۳ مگابایت
تعداد صفحات
272 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۰:۰۰
نویسندهآندرآ کامیلری
مترجم بنفشه شریفی خو
ناشرنشر قطره
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Il Campo del Vasaio
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۷/۲۵
قیمت ارزی
4 دلار
قیمت چاپی
32,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۶۳ مگابایت
۲۷۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.2
از 5
براساس رأی 132 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (10)
خوش‌خوان 🪶 (3)
5
55 ٪
4
23 ٪
3
12 ٪
2
4 ٪
1
3 ٪

نقد دیگران

(71 نقد)
مشاهده همه
5

تو این کتاب با یک داستان جنایی ایتالیایی طرف هستیم البته نه با محوریت مافیا اما خوب کم بیش تو داستان حضور دارن .کمیسر ش...

بیشتر
5

عالی بود. از خواندنش پشیمان نمی شوید. ترجمه روانی دارد هرچند لغزشهای اندکی هم داشت. مثلا در مورد شغل یکی از شخصیتها ترجم...

بیشتر
3

مدتها بود کتاب جنایی نخوانده بودم. کتاب در ابتدا روندی کند و آهسته دارد و ما بیشتر با رفتار خونسردانه و خاص مونتالبانو آ...

بیشتر
3

خوب و جالب بود، اسامی زیادی از راه‌ها و کوه‌ها و مناطق داشت که در فارسی سخت بودند و نیازی به آن‌ها احساس نمی‌شد چون اسام...

بیشتر
5

من خیلی از خوندنش لذت بردم متن بسیار روان در کنار ترجمه خوب داستان وروایت شسته رفته و خوش خوان شخصیت پردازی در سطح قابل...

بیشتر
5

چقدر این کتاب خوب بود، تو خوندنش یک لحظه هم تردید نکنید معمای فوق‌العاده و طنز خیلی جذابی داشت این کتاب ، من عاشق بازرس ...

بیشتر
4
سرگرم‌کننده 🧩

تازه خوندنشو تموم کردم.به نسبت داستان روونی داره.البته بعضی جاهاش یه خورده مبهم میشه و یه دفعه پرش داره داستان انگار.اسا...

بیشتر
5

از مجموعه ادبیات پلیسی که نشر قطره تا الان منتشر کرده بهترین و جذاب ترینش همین کتابه، بعد این 'چهره یک غریبه' و 'سکوت قب...

بیشتر
3

فک کنم دارم روی کتاب های ادبیات پلیسی نشر قطره کراش میزنم بسکه خوبن داستان از اونجایی شروع میشه که توی یک روز بارونی یه ...

بیشتر
4

کتاب خوبی بود ابتکار جالبی که داشت تلفیق طنز خفیف با ژانر پلیسی بود. البته جوری نیست که پایان داستان شگفت زدتون کنه. کتا...

بیشتر
4.2
(132)
سرگرم‌کننده 🧩 (10)
٪60
80,000
32,000
تومان
%50
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مزرعه ی کوزه گر
کاوشگری های کمیسر مونتالبانو
نشر قطره
4.2
(132)
سرگرم‌کننده 🧩 (10)
٪60
80,000
32,000
تومان