کتاب خانواده من و بقیه حیوانات کتابی است که مناسب برای نوجوانان نوشته شده است. جرالد دارِل در این کتاب به روایت پنج سال از زندگی خود در جزیرهی کورفو یونان میپردازد. برای بسیاری از نوجوانان امروزی که زندگی خود را در شهرها سپری کردهاند و اوقات اضافهی خود را با لوازم و فناوریهای الکترونیکی کشتهاند مفهوم طبیعت و زندگی در کنار سایر جانداران شاید خیلی روشن نباشد. دارل در این کتاب تجربهی زندگی کودکی و نوجوانی خود را در کنار کفشدوزکها، عقربها، حشرات، اختاپوسها و خفاشها روایت میکند و به خوانندهی نوجوان دورافتاده از طبیعت مفهوم و زیباییهای زندگی در کنار سایر موجودات را یادآور میشود. کتاب خانوادهی من و بقیه حیوانات با نگارشی روان و زلال اگرچه ماجرا و خط داستانی خاصی ندارد اما به زیبایی و با جزییات به نگارش اتفاقات روزمرهی زندگی نوجوانی ماجراجو میپردازد. از کتاب خانواده من و بقیه حیوانات دو مجموعهی تلویزیونی و یک فیلم ساخته شده است. این موضوع نشان از غنا و جذابیت فوقالعادهی کتاب خانوداهی من و بقیه حیوانات دارد.
ویلای جدید خیلی بزرگ بود. بنایی چهارگوش و بلند به سبک ونیزی. با دیوارهای زرد نرگسی، کرکرههای سبز و سقفی به رنگ روباه قرمز. این ویلا در بالای تپهای مشرف به دریا و در میان بیشههای ژولیدهی زیتون و نارنجستانهای آرام و ساکت محصور بود. باغ و خانه حالتی از اندوه کهنه داشت. خانه با دیوارهای ترک دار و ورقههای رنگ ورآمدهاش، اتاقهای بزرگش که صدا در آنها میپیچید. ایوانهایش که پر از برگهای سال پیش بود و عشقه و مو که چنان همهجای آن را پوشانده بود که اتاقهای طبقهی پایین را همیشه با نور سبزی روشن میکرد. باغ کوچک دیواردارش جیبناک بود و در امتداد یک طرف خانه گسترده بود. با درهای آهنی زنگ زده. میان آن گلسرخها، شقایقها و شمعدانیها بر کوره راههای پر علف پراکنده بودند و درختهای نارنگی هرس نشده و پر شاخ و برگش چنان آکنده از بهار بود که عطرش را نمیشد تحمل کرد. آن سوی باغ نارنجستانها بیحرکت و آرام بودند و جز زمزمهی زنبورها و جابجا شدن ناگهانی پرندگان لابلای برگها صدایی شنیده نمیشد. خانه و باغ به گونهای نجیبانه و حزن انگیز رو به زوال داشت و در بالای تپهای مشرف به دریای درخشان و تپههای بلند آلبانی فراموش شده بود. توگویی ویلا و منظرهی اطراف در آفتاب سُکرآور بهار دراز کشیده بودند و چرت میزدند و خود را به دست خزهها و سرخسها و حوضچههای مملو از بچه غورباقه سپرده بودند.
پیداست خانه را اسپیرو برای ما پیدا کرد و اسباب کشی را با حداقل دردسر و حداکثر نظم و دقت ترتیب داد. سه روز پس از دیدن ویلا گاریهای پر از اسباب و اثاثیه به دنبال هم در سفی غبارآلود به طرف بالای تپه در حرکت بودند و روز چهارم در خانه مستقر بودیم. در حاشیهی ملک کلبهی کوچکی بود که باغبان و زنش در آن زندگی میکردند. جفتی فرتوت که انگار به همراه ملک رو به زوالاند. وظیفهی باغبان پرکردن مخزنهای آب و چیدن میوهها و کوبیدن زیتونها و سالی یک بار گرفتن عسل از هفده کندویی بود که در زیر درختهای لیمو غلغل میکردند. به همین سبب سالی یکبار هم به شدت گزیده میشد.
جرالد مالکوم دارل طبیعتگرا، مسئول باغ وحش، هنرمند و مجری تلویزیونی در سال 1925 به دنیا آمد و هفتاد سال زندگی کرد. او نزدیک به چهل کتاب دربارهی زندگی خود و علاقهاش به مطالعه و جمعآوری حیوانات نوشت. دارل نوشتن را وسیلهای برای کسب درآمد در جهت انجام جست و جوها و تحقیقات خود در جهان جانوران میداند. با اینحال نوشتههای او آنقدر خوب و دلنشین بودهاند که تاثیر بسیاری بر خوانندگان خود گذاشتهاند.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب صوتی خانواده من و بقیه حیوانات اثر جرالد دارل بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 760.۷۳ مگابایت |
مدت زمان | ۱۳:۴۸:۴۳ |
نویسنده | جرالد دارل |
مترجم | گلی امامی |
راوی | میلادفتوحی |
راوی دوم | میلاد فتوحی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بعضی کتابها به دانشمون اضافه میکنن و بعضی کتابها سرگرممون میکنن. این کتاب علاوه بر این دو کار، حس خوب زندگی و نفس کشیدن در هوای آزاد رو به خواننده منتقل میکنه. شور زندگی در کلمه به کلمه این کتاب جاریه و طبیعت در جلوههای گوناگونش ظهور میکنه تا از خوانندگان اسیر در زندگی شهرنشینی دلربایی کنه. قلم طناز اما باوقار نویسنده یه حد ملایمی از طنز و شیرینبیانی رو از ابتدا تا انتهای کتاب چاشنی کار میکنه و هرگز به ورطه افراط و لودگی نمیفته. یکی از فراوان نکات آموزنده کتاب نحوه برخورد یک خانواده انگلیسی با ماجراجوییهای فرزند نوجوانشونه که هرگز از مار و عقرب و اکتشاف در دل جنگل و اطراف جزیره پرهیزش نمیدن و توی یه قالب خشک از پیش آماده نمیچپوننش که در نهایت در بهترین حالت شبیه پدر و مادرش بشه و چرخه زندگیهای قالبی روزمره ادامه پیدا کنه. سرکوبش نمیکنن و اجازه میدن به تمام معنی کلمه تا حدی که استحقاق و استعدادشو داره بزرگ بشه. لذت فراوان بردم از این کتاب و خوانش دلنشین میلاد فتوحی که کتاب رو همونطوری خوند که باید میخوند
سلام. کتاب صوتی را ندارم. اما کتاب کاغذی «خانوادۀ من و بقیه حیوانات» از نشر چشمه را بارها و بارها خواندهام. به جرأت میگویم کتابی است بسیار بسیار عالی. کتابی سرشار از رنگ، بو، صدا و مزه. آفتاب روزی در اواخر بهار را مجسم کنید که از میان شاخههای درختان عبور میکند و به جویباری عمیق و عزیز میتابد. خوشههای انگور از لابلای برگها چشمک میزنند و صدای باد و آب و پرندهها با بوی نان تازه و نعنا و ریحان و با صدای مادرتان درهم میآویزند و همچون غزلی به شما میرسند. فضای کتاب همچین جایی است. توصیه میکنم کتاب معمولیاش را هم حتماً حتماً بخرید. ایکاش فیدیبو داشت.
داستان زیبا و لطیف، با بیان شیوای گوینده. شنیدنش بسیار لذتبخش است. شبها مرا به خوا بی شیرین می رساند. سپاس
کتابی شیرین و لطیف که ما را از زندگی ماشینی جدا میکند. ولی بنظر من مناسب گروه سنی نوجوانان است.
من کتاب را دانلود کردهام ولی فایل صدا ندارد، لطفاً راهنمایی ام کنید.
برای آنهایی که خانوادهٔ شلوغ و رنگارنگ دارند، مثل مرور خاطرات است.
عالی