دیدن واقعیتها، حس و درک آن و درد کشیدن برای جامعهای که نمیتوانی تغییری در آن ایجاد کنی همیشه دردناک است. بسیاری از افراد و به اصطلاح روشنفکران جامعه برای این موضوع غصهها کشیدند و قصهها نوشتند اما در نهایت چیزی که عاید آنها شد حس تلخ پوچی و تنهایی بوده است. کتاب صوتی «یکشنبه» اثر «آراز بارسقیان» از آن دست رمانهایی است که مخاطب خود را با واقعیت غمانگیز روزگار امروز مواجه میکند.
کتاب صوتی یکشنبه اولین رمان آراز بارسقیان است که موفق به دریافت جایزه بنیاد گلشیری شد. این رمان کوتاه شرح سرگشتگی و دنیای پسر جوانی به نام آربی آراکلیان است. در واقع این داستان ماجرا محور نیست که خواننده را از نقطهای به نقطهی دیگر برساند و او را درگیر حوادث کند. بلکه میتوان گفت کتاب صوتی یکشنبه داستانی است از زندگی جوانان شهری دنیای امروز که اغلب آنها نمیدانند نقششان در زندگی چیست و احساس میکنند خود واقعیشان را نمیشناسند؟ این همان بحران هویتی است که نویسنده در رمان خود به شکل ادبی و خلاقانه به آن پرداخته است.
راوی داستان همان شخصیت اول آربی است که در خانوادهای ارمنی و متوسط رشد کرده است. آربی معضلات و مشکلات جامعهاش را میبیند و همین که کاری از دستش بر نمیآید باعث شده تا به پوچی برسد و در نهایت تسلیم زندگی تکراری و یکنواخت شود. او خانوادهاش را رها کرده و در نزدیکی شهر در خانهای که نزدیک کوه و طبیعت است اقامت دارد. نویسنده در شخصیتپردازی این کتاب کاملا محیط و پیرامون خود را بررسی کرده است. شخصیتهایی مثل آربی و دوستان او خود آدمهایی هستند که هر روز در گوشه و کنار شهر میبینیم و حتی خودمان آن را تجربه کردهایم. زندگی پوچ و بیهدف این جوانان، سیگار، هنر، اعتراض و دیدن درد است اما درنهایت به سرخوردگی منجر میشود. در واقع بارسقیان در این کتاب سعی کرده به ما یادآوری کند که این خود ماییم که هر روز در گرداب زندگی بیهدف فرو میرویم. همین امر خواننده را با حس همدردی و همذات پنداری به همراهی داستان میکشاند.
داستان روند رفت و برگشت زمانی دارد و از این عبور و مرورها خواننده متوجه میشود که آربی به دلیل پوچگرایی و بیهدف بودن دست به خودکشی زده اما بعد زنده مانده است. نکتهی جالب دربارهی این اتفاق در طول داستان این است که آربی دچار نوعی فراموشی شده و علت اینکه چرا دست به خودکشی زده است را نمیداند.
نویسنده به خوبی از پس روایت داستان برآمده و با نثر روان و فرم گیرایی که خلق کرده خواننده را در طول داستان همراه خود میکند. کتاب یکشنبه در سال 1390 اولین بار از سوی انتشارات چشمه راهی بازار نشر شد و کتاب صوتی یکشنبه را انتشارات آوانامه با خوانش میلاد فتوحی در مدت زمان 4 ساعت و 24 دقیقه برای علاقه مندان به کتاب صوتی منتشر کرده است.
آراز بارسقیان، نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس متولد 1362 است. بارسقیان از سن نوجوانی دست به قلم شد و در حوزه داستاننویسی و تئاتر فعالیت کرد. زمانی که 18 سال داشت داستاننویسی را به شکل حرفهای با شرکت در کلاسهای جمال میر صادقی شروع کرد.
بارسقیان در کارنامه خود چند اثر داستانی و یک کتاب غیرداستانی و چند کار ترجمه دارد. رمانهای یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه و پل از جمله آثار داستانی اوست که میتواند مخاطب را به خود جذب کند.
«فاشیسم ادبی» هم مجموعه مقالات بارسقیان است که در نقد تمامیتخواهی یک جریان در حوزه ادبیات نوشته شده است.
بیشتر داستانهای بارسقیان فضای تلخ و ناامیدکنندهای دارند او درباره گرایش خود به فضای این چنینی میگوید: «من سن خیلی کمی داشتم که با غلامحسین دولتآبادی تئاتر کار میکردم و به بکت خیلی علاقه داشتم. پیتر کتابی به اسم «فضای خالی» دارد. من این کتاب را همان موقع میخواندم. راجع به بکت میگوید که او اینقدر خوب سیاهی را نشان میدهد که معنای روشنایی را درک میکنیم. این حرف گوشه ذهن من ماند. در 18 تا 21 سالگی هم خیلی داستایوفسکی و کافکا و چخوف میخواندم و خودم را متأثر از اینها میدیدم.
همه اینها در ذهن من بود و چیزی که مینوشتم همین میشد، وقتی که دنیا را بیشتر میبینی، داری چشماندازی را میبینی که دروغ نیست و ناامیدی بهدلیل این است که چیزی را نمیتوانی تغییر دهی. خلقیات را نمیتوانی تغییر بدهی و این میشود ناامیدی.»
کسب جایزه ادبی صادق هدایت و دریافت جایزه ادبی بنیاد هوشنگ گلشیری از جمله افتخارات این نویسنده است.
امروز اگر آن گوشهی دنج با آن پنجرهای که رو به کوه باز میشد نبود، هیچوقت اجارهاش نمیکردم. شاید هیچ جای دیگری را هم اجاره نمیکردم. خانهمان میماندم. هر چند این اتاق کوچک فرقی با اتاق کوچکتر خودم ندارد. شلوغ و بههمریخته است. هیچ چیز سر جایش نیست. قرار هم نیست باشد. باید این پوستر متالیکا را همین روزها بکنم. دراز میکشم. از پنجره به کوه نگاه میکنم، به آسمان آبی و چند ابر سفید خوشتراش که به کوه دوخته شدهاند. کشوقوسی به بدنم میدهم. خواب لعنتی. خاک روی کارتُنها نشسته. طوری گوشهی دیوار کنار هم نشستهاند انگار منتظرند کسی برشان دارد
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 242.۹۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۲۴:۳۷ |
نویسنده | آراز بارسقیان |
راوی | میلادفتوحی |
راوی دوم | میلاد فتوحی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۰۳ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
متاسفانه منکه متوجه منظور نویسنده نشدم اصلا سر در نیاوردم اگر کسی گوش داد به این داستاد به منم بگه جریان چی بوده