اگرچه جریان روشنفکری در غرب پدید آمد و برای خود، مبانی و اهداف روشن داشت اما در جوامع گوناگون و ادوار مختلف، اشکال و مصادیق متفاوتی داشته و دارد. جلوه برتر جریان روشنفکری در ایران، در قلمرو مبارزه با استبداد و استعمار و استثمار بود. بدون شک این پدیده را نباید نادیده گرفت و ضروری است به میزان شایستهای مورد توجه قرار داد. چنانکه خود جریان روشنفکری بر نقد و تحقیق استوار است، حدود اشکال این جریان را هم باید به دقت نقد و بررسی کرد تا از کجرویها و درجا زدنهای بیجا پرهیز شود.
غرب تجدید حیات فکری و علمی خود را چنانکه خود قبول دارد، تا حدود زیادی وامدار دانشمندان جهان اسلام است بنابراین در حوزه روشن اندیشی، برخلاف عقل و انصاف است که مسیحیت و اسلام را یکسان گرفته و روحانیت این دو دیانت را یکسان ببینیم.
در این اثر، نخست روند پیشرفت، مبانی، اهداف و نتایج جریان روشنفکری غرب مورد بحث و بررسی قرار گرفته، سپس جریان روشنفکری داخلی، مورد تحلیل انتقادی قرار میگیرد.