مرد: چراغش کجاست؟
هتلدار: همونجا پشت در.
مرد: اینجا؟ (چراغی پیدا نمیکند.)
هتلدار: نه همونجا.
زن ۱: اینجا؟
زن ۲: نه ـ مثل اینکه اینجا.
هتلدار: اجازه بدین ـ خواهرا برین کنار ـ اجازه بدین ـ خواهر رد شین کنار ـ اون کلیدی که پشتتونه رو بزنین.
مرد: اینو؟
هتلدار: نه اون یکی رو. اجازه بدین خواهر. خواهر بشینین. (کلید را میزند.)
مرد: خب این از دستشویی. اینم دوش. صابون عروسم داره.
هتلدار: سیفونشم خوب کار میکنه. اجازه بدین. بشینین خواهر. یه کم کنار برین. بفرمایین. اینم سیفون. (سیفون را میزند.) سیفون از این قویتر پیدا نمیکنین. عینهو آبشار نیاگارا میمونه.
مرد: خوبه. دستشوییش مشکلی نداره.
هتلدار: اختیار دارین قربان، بقیهشم بیمشکله. مهم دستشوییه. این اتاق یکی از بهترین اتاقهای ماست.
مرد: خب بایدم باشه. ما اگه سختی بکشیم مهم نیست. ولی خواهرای همکارمون باید راحت باشن. ما به خونوادههاشون قول دادیم که تو این سفر بهشون بد نگذره.
هتلدار: توی هتل عروس به هیچکس بد نمیگذره. خب حالا نمیخواین تشریف ببرین؟
مرد: کجا؟
هتلدار: بیرون.
مرد: چرا. چرا... بفرمایین.
هتلدار: اول شما بفرمایین.
مرد: شما میزبانین. راهو بلدین.
هتلدار: شما مهمونین، مقدمین!
مرد: خواهرا بفرمایین.
زن ۲: بفرمایین.
مرد: بفرمایین.