
کتاب خدای جنگ II
مجموعهی خدای جنگ -جلد دوم
نسخه الکترونیک کتاب خدای جنگ II به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب خدای جنگ II
کریتوس، خدای جنگ تعجب کرد و مبهوت ماند، سپس جلو رفت. نام زیبای لیساندرا بر لبانش جاری شد. ایستاد و به تالار کوچکی که با نور مشعل روشنشده بود نگاه کرد. عطر چوب سوخته فضای اتاق را پرکرده بود. یک پتوی پشمی نرم روی زمین پهن و در کنارش دو جام شراب قرار داشت. برای گذراندن اوقات عاشقانه با همسرش موقعیت مناسبی بود. کریتوس بلند صدا زد: «لیساندرا کجایی؟» - اینجام عزیزم. بالاخره از نبرد برگشتی، حسابی دلم برات تنگشده بود! «منم همینطور.» کریتوس که همچنان مبهوت مانده بود، دستانش را جلو آورد و لیساندرا در آغوش کشید. همانطور که محکم نگهاش داشته بود زندگی را در وجودش احساس میکرد، گرمای وجودش او را فراگرفت و حرکاتش اغوایش کرد. - قول بده هیچوقت دوباره ترکم نکنی. نمیتونم تو رو حتی برای یه لحظه از دست بدم. کریتوس نفسش را حبس کرد. بوی خوش همسرش در بینیاش پیچیده و ضربان قلبش را تند کرده بود. موی ابریشمیاش روی صورت کریتوس ریخته بود و زخمهایش را التیام میبخشید؛ اما بااینحال کریتوس سعی کرد او را به عقب هل دهد. یک جای کار ایراد داشت. همسرش مقاومت کرد، زورش از او بیشتر بود. بدن همسرش که لحظاتی قبل گرم بود سرد شد. - لیساندرا چی شده؟
نظرات کاربران درباره کتاب خدای جنگ II