کتاب «پیشگویی شوم» با عنوان انگلیسی «The Dark Prophecy» برای اولین بار در سال 2017 منتشر شد. این اثر جلد دوم مجموعه «آزمونهای آپولو» به قلم «ریک ریردان» است.
ریک ریردان این کتاب را با الهام از اساطیر و افسانههای یونان باستان به تصویر کشیده است. آپولو خداوند خورشید است که به زمین سقوط میکند و به یک انسان تبدیل میشود. تناقضهای میان رفتار و اعمال او به عنوان یک انسان وقایع مختلفی را در داستان رقم میزند. ماجراهایی که در کتاب پیشگویی شوم رخ میدهد ریشه در دل تاریخ دارد و مخاطب را با خود به افسانههای باستانی میبرد. مطالعهی مجموعه آزمونهای آپولو شما را از زندگی روزمره جدا و با دنیایی هیجان انگیز و پر از ماجرا آشنا میکند.
ترجمهی کتاب «پیشگویی شوم» را سوگند رجبی نسب بر عهده داشته و انتشارات بهنام آن را عرضه کرده است. این کتاب دارای 376 صفحه بوده و در چهل و دو فصل نوشته شده است.
ریک ریردان، نویسندهی کتابهای فانتزی کودکان و نوجوانان است. او در سال 1964 در ایالت تگزاس آمریکا به دنیا آمد. ریردان دوران کودکی خود را در این ایالت گذراند. ریردان تحصیلات دانشگاهی خود را در دو رشتهی تاریخ و زبان انگلیسی به پایان رساند. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه تگزاس به مدت 8 سال به تدریس زبان انگلیسی و مطالعات اجتماعی پرداخت.
«دزد آذرخش» اولین کتاب اوست که در سال 2005 منتشر شد و موفقیت بزرگی برای او به همراه داشت. اما انتشار مجموعه کتاب مجموعه «پرسی جکسون و خدایان المپ» شهرت بسیار زیادی برای او به همراه آورد داستانهای ریک ریردان در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد و تاکنون به 42 زبان دنیا ترجمه شده و بیش از سی میلیون نسخه در آمریکا فروش داشته است. استودیو فاکس قرن بیستم از دو جلد ابتدایی این سری برای بخشی از سری فیلمهای خود اقتباس کرده است. همچنین کتابهای او راه خود را به رسانههای مختلف مانند کمیک بوکها و مجموعهی داستانهای کوتاه نیز باز کرده است. از دیگر دستاوردهای ریک ریردان میتوان به جوایز متعدد مانند بهترین کتاب از نگاه کودکان و جایزهی مارک تواین اشاره کرد.
از آثار ریک ریردان که به فارسی ترجمه شده است میتوان به «پرسی جکسون و قهرمانان یونان» و «خون المپیان» اشاره کرد.
مردان و زنان بدون سر
حال و هوای میانهی غربی رو دوست ندارم
اوه ببین، یه روح پنیری
ممکن است با خود فکر کنید که : وای آپولو چرا خیلی راحت کمانت رو بیرون نکشیدی و بهش شلیک نکردی؟ یا چرا با یه آهنگ از اوکوله لهی جنگیات اونو مسحور نکردی؟
درست است. هر دوی این وسایل به همراه پیکانم، از پشتم آویزان بودند. بدبختانه، حتی بهترین اسلحههای نیمه خدایان نیز به چیزی به نام نگهداری نیاز دارند. فرزندانم آستین و کایلا، این موضوع را قبل از اینکه اردوگاه دورگهها را ترک کنم برایم توضیح داده بودند. نمیتوانستم مانند گذشته که خدا بودم، تبر و کمانم را ناگهان بیرون بکشم! دیگر محال بود اوکوله لهم را در دست بگیرم و انتظار داشته باشم که کاملا کوک شده باشد.
اسلحهها و ساز موسیقیام با دقت در پتوهایی پیچیده شده بودند. در غیر این صورت، با پرواز در آسمان زمستانی غرب کمانم تاب برمیداشت.
پیکانهام نابود میشدند و سیمهای اوکوله لهام گوشهای هادِس را به درد میآورد. در حال حاضر بیرون آوردن آنها چند دقیقه وقت لازم داشت که من نداشتم.
به علاوه، شک داشتم که آنها در برابر بلمیها چندان فایدهای داشته باشند.
از زمان ژولیوس سزار با آنها سروکار نداشتم و خوشحال میشدم اگر دو هزار سال دیگر نیز آنها را نمیدیدم.
یک خدای شعر و موسیقی چطور میتوانست در برابر گونهای از موجودات که گوشهایشان در زیر بغلشان چپانده شده بود تاثیرگذار باشد؟ در ضمن بلمیها نه از کمان میترسیدند و نه برای آن احترامی قائل بودند. آنها جنگجویان ستبر و پوست کلفت نبردها بودند. حتی به بیشتر بیماریها نیز مقاوم بودند. که این بدین معنا بود که هیچ وقت درخواست کمک پزشکی از من نمیکردند و از پیکان طاعونی من نیز واهمهای نداشتند. بدتر از همه اینکه آنها فاقد حس شوخ طبعی و قوهی تخیل بودند. آنها هیچ علاقهای به آینده نداشتند, پس پیشگو یا پیشبینی را نیز بیفایده میدانستند.
خلاصه شما نمیتوانستید نژادی خلق کنید که تا به این اندازه نسبت به خدایی جذاب و بااستعداد مانند من، فاقد حس شفقت باشند .(و باور کنید که آرس سعی کرد. اون مزدوران هشن قرن هجدهی که درست کرد؟ عق. جرج واشینگتون و من بدترین دوران رو با اونا گذروندیم.)
گفتم:«لئو، اژدها رو به کار بنداز.»
- تازه گذاشتمش چرخهی خواب.
- بجنب!
لئو با دستپاچگی با دکمههای چمدان ور رفت. اتفاقی نیفتاد. او گفت: «بهت که گفتم مرد. حتی اگه فستوس خراب هم نبود. وقتی خوابه خیلی سخت میشه بیدارش کرد.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 407 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۳۴:۰۰ |
نویسنده | ریک ریردان |
مترجم |