روزی روزگاری بیشه سبز و زیبایی در دوردستها قرار داشت.
فصل پاییز با تمام زیبایی خود در حال آمدن به این بیشه زیبا بود.
در این فصل برگ درختان به رنگ نارنجی و زرد درمیآمد و غازها به سمت جنوب پرواز میکردند.
با رسیدن فصل پاییز همه حیوانات برای فصل زمستان آماده میشدند.
همه تلاش میکردند تادر زمستان از گرسنگی و سرما از بین نروند.
حتی مار هم در لانه خود برای زمستان میوه و غذا جمع میکرد.
او با شاخه نازک درختان برای خودش جای گرم درست میکرد تا در زمستان روی آن بخوابد.
در این داستان کودکان با موضوع آینده نگری آشنا خواهند شد.