کتاب «سرنوشت اژدهایان» A Fate of Dragons نوشتهی «مورگان رايس» در سال 2013 منتشر شد. داستان این کتاب با اتفاقی جنجالی و هیجانانگیز آغاز میشود. شاه مک کلاود بر بالای دشتهای سرسبز قرار دارد و به دهکدهی مک گیل نگاه میکند. او قصد حمله به این روستای زیبا و مملو از آرامش را دارد از این رو با سرعت بسیار زیاد به سمت آن حرکت میکند. او ضربهای محکم بر بدن اسب وارد میکند و به سمت دهکده میتازد. او پس از ورود به حریم روستا سرباز جوانی که از دروازهی شهر دفاع میکند را میکشد. او در چند دقیقه خسارات زیادی به بار میآورد و غنائم زیادی را صاحب میشود. او زنها را گردن میزند و وحشت و خشونت را میپراکند.
کتاب «سرنوشت اژدهایان» اثر سوم از مجموعه حلقه ساحران Sorcerer's Ring نوشتهی «مورگان رايس» است که پس از انتشار توجه علاقهمندان به داستانهای اسطورهای را به خود جلب کرد. این کتاب روایت داستانی نفسگیر و مملو از لحظات غافلگیرکننده است که طی سی فصل به نگارش درآمده است. داستان این کتاب با زبانی نرم و روان نوشته شده و مطالعهی آن به دوستداران کتابهای سبک فانتزی پیشنهاد میشود.
«مورگان رايس» Morgan Rice نویسندهی داستانهای تخیلی تاکنون دهها اثر منتشر کرده است. او در سال 2011 به نوشتن داستانهای بزرگسالان پایان داد و پس از آن زندگی خود را وقف نوشتن داستانهای فانتزی برای نوجوانان کرد. او در سال 2013 انتشار داستانهای مجموعه حلقه ساحران Sorcerer's Ring را آغاز کرد و در میان نوجوانان به شهرت بسیار زیادی دست یافت. کتاب اول بانام در جستجوی قهرمانان A Quest of Heroes، کتاب دوم بانام تقدیر پادشاهان A March of Kings و کتاب سوم سرنوشت اژدهایان این مجموعه پس از چاپ در لیست پرفروشترین آثار آمازون قرار گرفتند. این نویسنده پس از این موفقیت نوشتن داستانهای این مجموعه را ادامه داد و سیزده داستان دیگر ازجمله فریاد افتخار، نوید شکوه، بهای شجاعت و آیین شمشیرها تحت عنوان این مجموعه منتشر کرد. برخی از کتابهای این مجموعه به فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
«مورگان رايس» علاوهبر نوشتن این مجموعه موفق چندین مجموعه داستان دیگر نیز منتشر کرده است. یکی از مجموعه داستانهای معروف دیگر این نویسنده، مجموعه داستان خونآشام Vampire Journals series است. این مجموعه شامل دوازده داستان است که کتاب اول آن بانام Turned بهصورت رایگان منتشر شد. این مجموعه یکی از پرطرفدارترین مجموعه داستانهای این نویسنده است و در میان نوجوانان با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد. آثار این مجموعه تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند.
در فوریه سال 2016، چهار کتاب «مورگان رايس» در میان بیست کتاب پرفروش نرمافزار آمریکایی iBooks قرار گرفت و بیش از پیش شناخته شد. «مورگان رايس» کتاب اول برخی از مجموعه داستانهایش را بهصورت رایگان ارائه میدهد و از این طریق توجه افراد را به داستانهای دیگرش جلب میکند.
کتاب «سرنوشت اژدهایان» نوشتهی «مورگان رايس» با ترجمهی «فرزام حبيبی» از سوی انتشارات بهنام در سال 1396 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «فرزام حبيبی» مترجم این اثر متولد سال 1332 است. او ترجمهی آثار انگلیسی و فرانسوی را در کارنامهی کاریش دارد. او ترجمهی آثار نویسندگان به نامی همچون «دن براون»، «دون ميگوئل روئيز» و «برایان تریسی» را در کارنامهی کاریش دارد که نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
گوئندولین در خیابانهای پشت دربار میدوید، اینطرف و آنطرف میپیچید و میکوشید مسیر مهمانخانهای را به خاطر آورد. پیش از آن، تنها یک مرتبه به آن مهمانخانه رفته بود تا گادفری را برای انجام کاری پیدا کند. اما پس از آن، دیگر هرگز به آن خیابانهای قدم نگذاشته بود.
گوئن نباید در آن بخش از شهر رفت و آمد میکرد، آنجا در حد و اندازهی او نبود. خیابانها که مملو از افرادی عادی بود، به او خیره شده و این نگاهها او را ناراحت میکرد. گادفری بخشی از زندگیاش را در آن اماکن پست سر کرده بود که این موضوع گوئن را افسردهخاطر میکرد. درواقع این مسأله میتوانست لکهی ننگی بر خاندان سلطنتی باشد، آن هم توسط یکی از اعضای خانواده که از بهترینها بود.
اشک از چشمانش فرو میریخت و بر گونههایش میغلتید. از فکر فرار که دائماً در ذهنش شکل میگرفت، قلبش فرو میریخت. اتفاقی که لحظاتی پیش در کنار رودخانه روی داده بود، در برابر دیدگانش زنده میشد. دستش را بالا آورد و روی گونهاش گذاشت و زخمی را لمس کرد که روی صورتش پدید آمده بود. هنوز هم میسوخت. امیدوار بود که اثر آن زخم روی صورتش باقی نماند.
به دستش که نگاه کرد، آن را پوشیده از خون یافت. فرصت پانسمان کردن آن را نیافته بود. اما این آخرین کاری بود که به آن میاندیشید. بسیار خوششانس بود که کشته یا بهشدت مجروح نشده بود.
یاد استوفلس افتاد و میدانست که پدرش او را نجات داده است. به گذشته که میاندیشید، به این نتیجه رسید که باید رؤیایش را جدیتر میگرفت. اما هنوز هم آن رؤیا برایش رازگونه بود. با تمام روشنی رؤیایش، هنوز هم نمیدانست چکار باید بکند. میدانست که سگ گارث، فردی سنگدل است که بهراحتی آدم میکشد. این را هم میدانست که آنهایی که از دست او فرار کردهاند، حداقل آنقدر مجروح شدهاند که عمری در بستر بیماری بگذرانند. بنابراین زنده و سالم ماندن او بیشتر به یک معجزه میمانست. از اینکه گارث آن قاتل را سراغ او فرستاده بود، عرقی سرد بر بدنش نشست. اگر نجات نیافته بود، هر اتفاقی ممکن بود برایش بیفتد. روشن بود که گارث این کار را کرده تا موضوعی را برای همیشه مسکوت نگه دارد و بدون شک، این موضوع هرچه که بود، با قتل پدرشان ارتباط داشت. اما گوئن نمیدانست چگونه باید این موضوع را ثابت کند.
اما تصمیم خود را گرفته بود. حتی اگر لازم بود، جان خود را به خطر میانداخت و قاتل پدرش را رسوا میکرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 237 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۵۴:۰۰ |
نویسنده | مورگان رایس |
مترجم |