
کتاب همین امشب
[دو نمايشنامه]
نسخه الکترونیک کتاب همین امشب به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب همین امشب
مرد: همین آخری ــ راستش اینه که تقصیرِ همین زنی شد که اینجا میگه اُ اُ اُ اُ. چه زنی؟ از این زنها که بیخودی اَکتیوَن ــ اصلاً اینطوری فرضکن. من واسّادهم این کنار، نفرِ سوّم از سمتِ چپ. اینجا ضبطوپخشه. اینجا یه پسره واسّاده. اینجام یه دختره و من. این زنهم که میگم، واسّاده اینجا پشتسرِ من. یههو کیک رو میآرن. همه سرشون میچرخه سمتِ کیک. رواناً چی میشه؟ صداها میآد پایین. فقط کی داره به کارش ادامه میده؟ من. همینجاست که زنه متوجهِ کیک میشه. قاعدتاً فکر میکنه همینحالا باید یه «اَکت» کنه. «اَکتِ» ش چیه؟ هجوم میبره سمتِ کیک. از اونوَر که راه نداره بره. اونجا یهعالمه مبل و یه میزِ بزرگه. پس از کجا باید «اَکتِ» ش رو شروع کنه؟ از بینِ من و اون دختره. حالا از اینجا بهبعد دوتا اتفاق میافته. اوّلیش اینکه منو میزنه کنار. من اینجوری ــ کج ــ میشم. یعنی بهاندازهی دو نفر از ضبطوپخش دور میشم. وقتی من دور بشم یعنی صدامَم دور میشه. دوّمیش اینکه، زنیکه چون اندازهی «فیل» ه، میآد جلوی صدا رو میگیره. باور کن جلوی صدا رو گرفت. فکر کن این دستِ من صداست، این دستم هم همون زنیکه. هِی این موج میآد، شَپَلَق میخوره به زنیکه. هِی میآد، هِی شَپَلَق میخوره به این زنیکه... «دکتر ماریو» بازی کردهی؟ عینِ همون. کمکم این موج بیجون میشه. باز بیجونتر میشه. آخرش انقده بیجون میشه که Game over میشه. صدای بیچارهی من Game over شده. سرکوب شده. رفته غاز میچرونه. زن را مینگرد که هنوز خیره به اوست.
نظرات کاربران درباره کتاب همین امشب