در همهی این نود سالی که از عمر داستان مدرن فارسی میگذرد، شناخت اصول و مبانی داستاننویسی بیشتر از هر چیز دیگری مورد غفلت قرار گرفته و گواه این مدعا اندک بودن منابع مکتوب در این زمینه است. این نکته را میتوان یکی از مهمترین دلایل رکود ادبیات داستانی ما در داخل کشور و عدم توفیق آن در خارج کشور دانست. حالا چند سالی است که نسل جدیدی از نویسندههای جوان با سرعتی زیاد دارند وارد بازار ادبیات و چرخهی تولید ادبی ایران میشوند. باید تلاش کرد تا این نسل جدید با اصول و مبانی فنی هنر داستاننویسی آشنا شود و متوجه شود که درست داستان نوشتن و درست با مخاطب رابطه برقرار کردن، بدون شناخت اصول و مبانی جهانی داستاننویسی مقدور نیست.
حرفه: داستاننویس تلاشی است در این مسیر.
هر چه بیشتر مطالعه میکنم، بیشتر موافق آن نویسندهای میشوم که میگفت «هیچ موضوع ملالآوری وجود ندارد، این بعضی نویسندهها هستند که ملالآورند.» مَثَلی قدیمی همین واقعیت را به شکل دیگری بیان میکند؛ «اینکه چه چیزی میگویید مهم نیست، اینکه چهطور آن را میگویید مهم است.» بیتردید هر موضوعی در هر نقطهی جهان میتواند نوشته و چاپ شود، اما فروخته شدنش به مهارت نویسنده در استفاده از کلمات بستگی دارد. شیوههای نوشتن ــ درست مانند شیوههای پوشش ــ با گذشت زمان تغییر میکنند. نابغههای ادبیات کهن و نویسندههای پُرفروش امروز در یک ویژگی باهم مشترک هستند: همگی بلد بودهاند که به کلمات جان بدهند.
بخشی از مقاله نوشتن به وسیلهی توصیف
نوشته راث انگلکن
صحنه سازی را تعریف کرده، عواملی در صحنه سازی موثر هستن، نکات به خصوصی برای به کار گیری صحنه سازی، گفت و گوی داستان و یارمان به چه صورت باشد و چگونه نوشته شود، نحوه ی به کارگیری صحنه را میگوید