در زندگی هیچ چیز پراهمیتتر و ضروریتر از ارتباط برقرار کردن، رابطه داشتن، و تقسیم کردن نیست. از خواستههای حیاتی و عمیق هر انسانی است که با مجموعهی گستردهتری پیوند برقرار کند و به جامعهای، گروهی و زبانی تعلق داشته باشد.
اما در هیچ کجا به ما یاد داده نمیشود که چهگونه باید ارتباط برقرار کنیم، نه در خانواده و مسلما نه در مدرسه.
نظام آموزشی تحصیلی بر پایهی پرسش ـ پاسخ بنا شده است. بچه نمیتواند جوابی بدهد که از دلش برخاسته است زیرا تنها جواب کتاب یا پاسخِ مورد نظر معلم قابل قبول است. مدت پانزده تا بیست سال ما را عادت میدهند که جوابهایی مناسب انتظار طرف مقابل بیابیم و بدینترتیب در امر ارتباطات علیل و الکن میگردیم.
هنگامی که سرانجام متوجه عیب و نقصمان میشویم دیگر باید مدتهای طولانی وقت صرف کنیم تا دوباره فراگیریم، ابزار خوب زیستن را فراهم کنیم، و یاد بگیریم که با دیگری چهگونه رابطه بقرار کنیم و به حرفهایش بهتر گوش فرا دهیم.
ما در این کتاب یافتههای خود را در اختیار شما میگذاریم، ابزاری که به ما کمک میکند حرف دیگری را بشنویم و حرف خود را به گوش او برسانیم. این راه که منتهی به ارتباط و گفتوگویی شاداب و سرزنده میشود به ما کمک میکند که بهخصوص حرف خودمان را بشنویم و به والاترین بخش خود که برای خود ما نیز ناشناخته است دست یابیم.