اسکاول شین معتقد است انسان توانایی آن را دارد که با حرکت عصای معجزهگرکلام خود، وضعیتی نامطلوب را تغییر دهد.او با این حرکت میتواند غم را به شادی، بیماری را به تندرستی، تنگدستی را به وفور نعمت تبدیل کند.
او اشاره میکند به عنوان مثال، فردی نزد من آمد واز من خواست که برایش دعا کنم تا ثروتمند شود.او فقط دو دلار داشت. گفتم: «ما به این دودلار برکت میدهیم و به این موضوع ایمان داریم که تو صاحب کیفی هستی که با وجود ولطف خداوند هرگز خالی نمیماند. به محض اینکه پول از آن خارج میشود به طور شگفت انگیزی پر از پول خواهد شد. کیف پولت را چنان میبینم که پر از دستههای بزرگ اسکناس و دسته چکهای مختلف و سکههای طلا است!»
گفت: «احساس میکنم از همین حالا کیفم سنگین شده است.» او چنان اعتقاد قلبی پیدا کرد که همان موقع یک دلار خود را با اشتیاق به من بخشید. جرات نمیکردم آن را نپذیرم و او را فقیر بپندارم. زیرا این خیلی مهم بود که تصویر ثروت در ذهنش نقشی بندد. چندی نگذشت که آن زن برندهی جایزهای شد. ایمان بی باکانهی او و کلامی که بر زبان خود جاری کرد، خواستهاش را برآورده کرد. تاکید بر کیف سحرآمیز خیلی مؤثر است، زیرا با تصویر روشنی که بر ذهن نقش میبندد، محال است که کیف خود را پر پول نبینید. قوهی تخیل، نیرویی خلاق است و همواره باید کلامی را انتخاب کرد که در آن بارقهی اجابت خواسته وبرآوردہ شدن آرزو باشد.
هرگز به زور تصویری را تجسم نکنید. بگذارید آن تصویر بر ذهن هوشیارتان الهام شود، تا بتوانید مشیت الهی را به انجام برسانید.
منظور این است که انسان باید به حقیقت هر موقعیت و وضعیتی که در آن قرار میگیرد آگاه باشد. فقدان یا محدودیت، حقیقت ندارد. انسان عصای معجزه گر کلام خود را حرکت میدهد و با این حرکت گویی توان آن را دارد که بیابان را شاد و صحرا را چون گل سرخ شکوفا کند.