
کتاب صد افسانه
نسخه الکترونیک کتاب صد افسانه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب صد افسانه
سالها پیش، در دهکدهای دور، زن و شوهری زندگی میکردند که سه پسر داشتند. کوچکترین آنها نامش ایوانوشکا بود. آنها از صبح تا شب زحمت میکشیدند، زمین شخم میزدند و گندم میکاشتند. یک روز خبر بدی شنیدند؛ اژدهای وحشتناکی میخواست به ده آنها بیاید و مردم را بکشد و دهکده را آتش بزند. زن و مرد سخت ترسیدند. پسرها آنها را دلداری دادند و گفتند: «ناراحت نباشید؛ ما به جنگ اژدها میرویم و تا جان در بدن داریم، با او میجنگیم. ایوانوشکا هم پیش شما میماند تا تنها نباشید. چون او کوچکتر از آن است که به میدان جنگ بیاید.» ایوانوشکا گفت: «من نمیخواهم در خانه بمانم؛ من هم میخواهم با اژدها بجنگم.» پدر و مادر مخالفتی نکردند و غذا و وسایل هر سه جوان را آماده کردند. برادرها چوبهای خود را برداشتند و کیسههایشان را پر از نان و نمک کردند و بر اسبهای خود سوار شدند و رفتند...
نظرات کاربران درباره کتاب صد افسانه