میگویند ترک عادت موجب مرض است، که به طور ضمنی اشاره به این مطلب میکند که تغییر دادن الگوهای فکری طولانی چیزی شبیه به غیرممکن است. با این حال کتابی که اکنون در دست دارید از این باور سرچشمه گرفته که روشهای ریشهدار فکری و عملی را واقعا میتوان از میان برد. بعلاوه، مؤثرترین وسیله برای از میان بردن افکار عادتمحور این است که به سراغ همان سامانهای برویم که این عادتهای فکری را خلق کرده وبه حمایت از این عادتها ادامه میدهد. این سامانه از یک فهرست طولانی از توضیحات و دفاعیات تشکیل میشود که همه آنها را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: بهانهها. از این رو، عنوان این کتاب واقعا بیانیهای است خطاب به خودتان و به آن سامانهای از توضیحات که خود خلق کردهاید. نظر من این است که کلیه این بهانهها باید موقوف شوند!
آیا میتوانم تغییراتی فاحش در روش زندگیم بوجود بیاورم؟ آیا ممکن است افکار و رفتارهای عبثی را تغییر دهم که تا آنجا که به خاطر دارم همراهان دائمی من بودهاند؟ آیا هنگامی که به هیچوجه راه دیگری برای فکر و عمل در اختیار ندارم، واقعا میتوانم تغییراتی بنیادی ایجاد کرده و خودم را از برنامهریزی گذشته خلاص کرده و دوباره برنامهریزی کنم؟