0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  شاه، بی بی، سرباز نشر ماه آوا

کتاب صوتی شاه، بی بی، سرباز نشر ماه آوا

کتاب صوتی
فیدی‌پلاس
ناشر:
درباره شاه، بی بی، سرباز
عنوان رمان اشاره به ورق‌های بازی دارد و کنایه‌ای از یک مثلث عشقی است. "مارتا" و "درایر" زن و شوهر ثروتمندی ساکن برلین هستند که با ورود فرانتس(قوم و خویش درایر)رابطه‌شان شکل دیگری به خود می‌گیرد. ناباکوف از زبانی با طراوت و کنایه‌آمیز برای پیشبرد داستانش بهره می گیرد و در لحظات بسیاری با استفاده از لحنی شوخ ما را به خنده می‌اندازد، ولی سرانجام با پایانی تراژیک غافلگیرمان می‌کند.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
611.۴۲ مگابایت
مدت زمان
۱۰:۴۷:۴۶
نویسنده
ولادیمیر ناباکوف
مترجمرضا رضایی
راویرضا عمرانی
ناشرماه آوا
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۱/۲۸
قیمت ارزی
5.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۶۱۱.۴۲ مگابایت
۱۰:۴۷:۴۶

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.1
از 5
براساس رأی 108 مخاطب
اجرای روان 🎙️ (8)
سرگرم‌کننده 🧩 (4)
5
43 ٪
4
34 ٪
3
13 ٪
2
3 ٪
1
4 ٪
72 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
3

ناباکوف تا حدودی به این دلیل معروف شد که برخلاف بسیاری از معاصرانش، او تمام تلاش خود را کرد تا به خوانندگانش یادآوری کند که داستان هایش نادرست هستند. این در حال حاضر یک ترفند پست مدرن بسیار محبوب است، و درست از ابتدای «شاه، ملکه، ناو» در حال اجراست - خط اول شناخته شده آن نشان می دهد که داستان چیزی بیش از یک اسباب بازی بادگیر نیست. همانطور که قطاری که فرانتس، Knave عنوان را حمل می کند، به آرامی از ایستگاه خارج می شود، توضیحات نشان می دهد که واقعاً ایستاده است - بلکه این ایستگاه، شهر و بقیه جهان هستند که به عقب حرکت می کنند. تکنیک‌های دیگری از این دست در سراسر رمان به وفور یافت می‌شوند، و گفتن اینکه چه چیزی به داستان اضافه می‌کنند، ممکن است دشوار باشد، اگرچه اغلب سرگرم‌کننده هستند. پس بیایید ابتدا نگاهی به آن داستان بیندازیم. شاید این کمک کند. فرانتس فوق الذکر برای کاری به برلین سفر می کند - به نظر می رسد که عمویش، صاحب فروشگاه ثروتمندی به نام درایر، در راه بازگشت از تعطیلات به خانه با همسرش، با مادر فرانتس ملاقات کرده و بدون اینکه حتی با فرانتس ملاقات کند، پیشنهاد کار را ارائه کرده است. مرد جوان در قطار با عمو درایر و مارتا همسر درایر روبرو می شود بدون اینکه بداند آنها چه کسانی هستند و بلافاصله آرزوی شدیدی برای مارتا در سر می پروراند. او در واقع از این موضوع ناراضی نیست. او خلق و خوی خونسردی دارد و به شدت به خوبی های اجتماعی اهمیت می دهد و شوهر پرهیجان و دوستدار زندگی اش را کاملا نفرت انگیز می یابد. بنابراین همه آنها به برلین می رسند، به رابطه خانوادگی خود پی می برند و ما می رویم. جدای از رابطه خونی بین شخصیت‌های این مثلث، شما در داستان‌های زیادی با این چیدمان مواجه شده‌اید، از «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» تا «گرمای بدن» (غیر از اشاره به «مادام بواری» که اغلب به آن اشاره می‌شود. ). خوب و صابونی است، اما به تنهایی زیاد قانع کننده نیست. شاید کارکرد تمام آن ترفندهای پست مدرن همین باشد. تا آنجا که می توانم بگویم، ترفند این رمان که بیشترین اشاره را در ادبیات انتقادی به خود می گیرد، مربوط به گروهی از مانکن های فروشگاه های بزرگ است. درایر از مخترع این اشیاء ملاقات می کند و مخترع سه تا از آنها را به عنوان نمایش می سازد - یکی از یک مرد مسن، یکی از یک مرد جوان و دیگری یک زن. شما می‌خوانید که در طول تظاهرات چه اتفاقی برای آن‌ها می‌افتد، و پیش‌بینی خوبی از آنچه قرار است به ترتیب برای درایر، فرانتس و مارتا بیفتد، دریافت می‌کنید. در بیشتر رمان‌ها، پایان دادن به این شکل، یک نه بزرگ است، اما آن ساختار مکانیکی خنده‌دار در ابتدای این کتاب را به خاطر دارید؟ اگر شخصیت‌های این مثلث عاشقانه آنقدر قابل پیش‌بینی هستند که دسته‌ای از آدمک‌های خیاط می‌توانند بگویند قبل از اوج چه اتفاقی قرار است بیفتد، این در مورد علایق مختلف آنها چه می‌گوید؟ و مطمئناً، هرچه این داستان طولانی‌تر شود، این سه نفر در مورد عشقی که ظاهراً احساس می‌کنند کمتر متقاعد می‌شوند. با این حال، این تصور را نداشته باشید که داستان کمتر جذاب است زیرا شخصیت ها از نظر احساسی در آن درگیر نیستند. آنها از نظر احساسی درگیر چیزی هستند، باور کنید. ناباکوف فقط توجه شما را به اشتباه هدایت می کند، مانند یک شعبده باز واقعی. شما با چند جهت گیری اشتباه پست مدرن دیگر مواجه می شوید، مانند این که یک سالن سینمای محلی در حال آماده شدن برای نمایش فیلمی به نام &#۳۴;شاه، ملکه، ناو&#۳۴; و حضور خود ناباکوف و همسرش در دو فصل آخر است. ناباکوف در پیشگفتار خود به نهادهای روانی هشدار داد (که هرگز آن را دوست نداشت و اصرار داشت که از آن به عنوان &#۳۴;هیئت وین&#۳۴; یاد کند) که چند تله در رمان خود برای آنها کاشته است. من متخصص نیستم، اما تصور می‌کنم که این رمان (از جمله چیزهای دیگر) روش ناباکوف برای اصرار بود که انگیزه‌های جنسی در واقع همه چیز را در زندگی اداره نمی‌کنند، آن‌طور که به نظر می‌رسید فروید معتقد بود.

5
اجرای روان 🎙️

در مورد اجرا که مطمئنا کم نقص و عالی توسط جناب عمرانی اجرا شده مخصوصاً صدای فرانتس اونم این شکلی از شخصیت جناب عمرانی اون طنز تلخ داستان که مورد نظر ناباکف هست رو خوب میرسونه رمان از کتاب های قبل از مهاجرت ناباکوف به آمریکا س که بعضی کتاب های امریکا ش از جمله لولیتا رو غنی تر میدونن اما من قدرت قلمش رو دوست داشتم چه در کتاب کاغذی چه اینجا که همراه صدای رضا عمرانی شده اصلا به خواطر صدای ایشون گوش دادم وگرنه با کتاب خواندنی انس بیشتری دارم از نظر داستان سه شخصیت اصلی داره که یک زن شوهر متمول هستند که طلاق عاطفی گرفتند و یک مرد خاص که ناباکف ساخته ترکیبی از جهالت سادگی رندی گیجی خوبی بدجنسی فقر وو که عاشق زن میشه و روابطی .... از نظر قلم که مانند اکثر کارهای ناباکوف به ادبیات وفادار مانده و محکم هست و بدون داستان هم جذابه از نظر ترجمه هم رضا رضایی مترجم خوبی محسوب میشه که در چند ترجمه سخت تبحر ش رو نشان داده کلا توصیه میشود 15+ هست به نظر من

2
اجرای روان 🎙️

سوای اجرای فوق‌العاده‌ی آقای عمرانی که حتی اگه روزنامه هم بخونند آدم مجذوب میشه، محتوای داستان رو اصلا دوست نداشتم. این جور مسائل حال آدم رو بد میکنه واقعا. اصلا هم باور پذیر نبود به نظرم. درایر چی برای مارتا کم گذاشته بود که مارتا هوس کرد خیانت کنه و تازه اون هم با آدم مشنگ، ضعیف و بی دست و پایی مثل فرانتس! بریزه رو هم. زشته واقعا. هرچند نویسنده جذاب و هنرمندانه قلم زده بود، خب ناباکوف هستش دیگه، ولی وقتم رو تلف کردم با شنیدنش...

4

داستان زیبا و پر کششی بود. شخصیتها و روابطشون و حوادث داستان کاملا ملموس و پذیرفتنی بود. البته ماجرای مانکن‌های کوکی و مخترع رازآلودشون چندان در متن داستان جا نیفتادن و حل نشدن. انتظار می‌رفت در پیش‌برد داستان، نقشی جدی‌تر از عناصر نمادین داشته باشن. بنظرم ترجمه روانی نداشت. اجرای آقای عمرانی واقعا دلپذیر بود. نمی‌دونم شباهت صدای آقای عمرانی با میلاد تمدن فقط به گوش من اینقدر چشمگیره یا برای دیگران هم همینطوره؟!؟

5

کتاب عالی بود ، توصیفات به جا و شیرین بود ، من واقعا تعجب میکنم یک سری از دوستان میگن توصیفات خسته کننده است ، رمان یعنی توصیف درست زمان و مکان ، این دوستان اگه دکتر ژیواگوی پاسترناک یا دن آرام شولوخوف رو بخونن چی میگن !! کتاب مثل توییت نیست نیاز به توضیح داره ؛ باری این کتاب کمی از آثار پرفروش و محبوب نداره و خوندنش لذت بخشه

4

خود ناباکوف چندین بار متذکر شده در کتابهایش فقط به دنبال سرگرمی هست و نه پیچیدگی های معماگونه یا پیام رسانی های خاص به مخاطب یک مساله در مورد پیرمرد متوهم صاحبخانه براي من خيلي مفهوم نبود! این کتاب در کل نثر روانی داشت و ترجمه آقای رضایی هم دلنشین بود و البته که گویش جناب عمرانی مثل همیشه جذابیت را دوچندان کرده بود

4

ولی مولفش باید سوزان روشن باشه، اشتباه شده

3

درابتدا صدای راوی جذبم نکردولی هرچه پیش رفتم فوق العاده شد بسیاربسیار عالی اجراشده کسانی که صدای جناب سلطان زاده رامیپسندند درنهایت این صدارا هم خواهندپسندید داستان سرگرم کننده است بیشتر . من خودم بیشنر به خاطر اجرای عالی جناب عمرانی تاانتهاگوش کردم وگرنه داستانش برای پرکردن وقت خوبه.

5

به حدی این کتاب زیبا نوشته شده و متن روانی داره که لذت میبرید از همراهی با داستان. نویسنده به زیبایی تونسته محیط و شخصیت ها رو جوری تعریف کنه که به راحتی میشه تمام چیزایی که توصیف میکنه رو تجسم کرد. و صد البته که آقای رضا عمرانی فوق العاده کتاب رو روایت کردن

5

شاید شروع کتاب یکم گیج کننده بنظر بیاد ولی وقتی جلوتر می ره و توصیفات لطیف نویسنده تصویرش ساخته می شه داستان جالبی شروع می شه داستان با این که کلیشه داره اما ضربان رفتار شخصیت ها و خوانش درست خواننده باعث می شود تمایل شنوده برای دانستن ادامه داستان بیشتر بشود

نمایش 62 نقد دیگر
4.1
(108)
اجرای روان 🎙️ (8)
٪30
85,800
60,060
تومان
شاه، بی بی، سرباز
شاه، بی بی، سرباز
ولادیمیر ناباکوف

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
شاه، بی بی، سرباز
ولادیمیر ناباکوف
ماه آوا
4.1
(108)
اجرای روان 🎙️ (8)
٪30
85,800
60,060
تومان