موسیو کوساک:اگر معتبر در بیاد، و اگر این واقعیت داشته باشه که شما هیچ برادر قانونی و بهحقی ندارید...
ماری سیدونی: ندارم، موسیو.
موسیو کوساک:بنابر این، مادموازل، برای من کاری نمیمونه جز اینکه به اطلاعتون برسونم که شما وارث حقیقی و گمشدهی تاجوتخت فرانسه هستید.
قد راست میکند، با تکریم فراوان به وی نزدیک میشود و دست او را میبوسد. ماری سیدونی گریه سر میدهد. موسیو کوساک به طرف میز میرود، لیوانی آب میریزد و درحالیکه زیر لب میگوید «والاحضرتا»، آن را به ماری سیدونی مید هد.