«... جانی گیتار فیلمی بود که به محض دیدن دلباختهاش شدم... فیلمی که با شور عشقی جنونآمیز (میتپد) و با ظرافتی شبانه نجوا [میکند]... در تجسم رابطه زن و مرد و گذشته عشقی آکنده به تلخکامی، هیچ فیلم دیگری چنین قدرت تأثیری بهجا نمیگذارد... این وسترنی است رؤیایی و وهمآلود، دیو و دلبر وسترنها... اگر بشود فیلمسازها را به دو دسته، فیلمساز سر(مغز و اندیشه) و فیلمساز غریزه (دل) تقسیم کرد، من نیکلاس ری را در گروه دوم قرار میدهم.... جانی گیتار داستان عاشقانهایست از دل برآمده...»
فرانسوا تروفو
«... جانی گیتار نمونهای از فیلم کوچکیست که بالید و به مقام یک اثر کلاسیک رسید. فیلمی که به راستی اثری کاملاً مشابه با آن نمیتوان یافت. فیلمی هیپنوتیزمکننده، فیلمی [به قول فرانسوا تروفو] از یک شاعر شبانگاهی...»
مارتین اسکورسیزی
«سینما یعنی نیکلاس ری....»
ژان لوک گودار