خیمهشببازی در ایران به عنوان یک هنر نمایشی، سابقهای طولانی و دیرینه دارد که سرآغاز آن در هالهای از ابهام فرورفته است.
این شیوه نمایش نیز همچون سایر هنرها، بر اساس ضرورتهای فرهنگی و اجتماعی و در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با توده مردم بود، بنابراین جایگاه ویژهای را در تاریخ فرهنگ ملی به خود اختصاص داده است. اما با این وجود، خیمه شببازی ایران، در گذر از تاریخ موفق نبود، زیرا تحولات سیاسی و اجتماعی آن را از مسیر اصلیاش خارج نمود.
ماهیت انتقادی و افشاگرانه خیمهشببازی ایران هیچگاه مورد قبول و تأیید سیاستپیشهگان و قدرتمداران نبود. بنابراین سیر تاریخی این گونه نمایشی (تا آنجا که دسترسی به آن میسر است)، همواره با فراز و نشیب توأم شد. هرگاه عرصه فرهنگ و هنر در این سرزمین تنگ آمد، هنرمندان و دستاندرکاران آن به ناچار هنر خود را رها کرده و به فعالیتهای دیگر روی آوردند و عوامل اجرایی خیمهشببازی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. و نتیجه آن شد که امروز خیمهشببازی ایران نفسهای آخر خود را میکشد و بر آنچه که امروز به جای مانده نمیتوان نام خیمهشببازی نهاد.
خیمهشببازی سنتی، همچون بخشهایی دیگر از مظاهر فرهنگ و هنر، و تمدن ایران، هویت واقعی خویش را گم کرده است.