مَدّ به زندگی
تشدید بر سرَم چون تاج
واج به تیغ دستاناَت مات میشوم
صبور میرود دستَت پیش و آرام پس
مَدّ به خون
دَلَمِه به خاک
باز دَم به خدا
سنگین بر سرم خواب میریزد
مَدّ به مرگ، به چشم، به تَسلسل مات میشود
و تشدید بر سرَم چون تاج
واج،
به چشماناَت مات میشوم