در هر سیستم تولیدی، دستیابی به حرکت پیوسته مواد و محصولات، موفقیتی در خور توجه است و ناباندیشان همواره میکوشند در هر جا که بتوانند حرکت پیوسته را مستقر کنند. اما واقعیت این است که همیشه فرآیندهای ناپیوسته بالای جریانی وجود خواهند داشت که فرآیندهای پایین جریان باید مواد و قطعات خود را از آنها تأمین کنند. افزون بر این، بسیاری از فرآیندهای داخلی، همچنان دستهای تولید میکنند و باید به دیگر فرآیندها سرویس دهند. در چنین حالتی، چالش واقعی همانا ایجاد شرایطی است که در آن فرآیندهای پایین جریان بتوانند موادی را دریافت کنند که دقیقاً نیاز دارند و در زمانی که دقیقاً نیاز دارند، در حالی که فرآیندهای بالای جریان بتوانند با حداکثر بازدهی ممکن کار کنند. اینجا است که هموارسازی تقاضا و تولید کششی اهمیت حیاتی پیدا میکنند.
من در سرتاسر جهان و در صنایع مختلف از کارخانههای مختلفی بازدید کردهام، و به ندرت با چیزی شبیه به سیستم تولید کششی هموار مواجه شدهام و در عوض، فقط شاهد پیشرفت در استقرار حرکت پیوسته و انجام بهبودهایی در سطح هر فرآیند بودهام که به کمک کایزنهای نقطهای و فرآیندیی چون پنج اس، تثبیت فرآیند یا کاهش زمان تبدیل انجام شدهاند.
دلیل این امر روشن است: آفرینش سیستم تولید هموار کششی در یک عملیات تولیدی و با هر سطحی از پیچیدگی، کار آسانی نیست. حتی در تویوتا نیز استقرار چنین سیستمی در سطح شرکت، حاصل ۲۰ سال کار و تجربه سخت بوده است (از ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۳). برای چنین کاری، کوشش همآهنگ و همگانی تمام افراد لازم است، کوششی مبتنی بر توجه تمام به نیازهای جریان ارزش تمام خانوادههای محصول. این کار، مستلزم کایزن سیستمی حرکت مواد و اطلاعات، برای پشتیبانی از تمام جریانهای ارزش داخلی است.