هرمنوتیک یا دانش یا نظریه تأویل را میتوان مرحله سوم از فرایند دانش در مغرب زمین تلقی کرد. شناخت و فهم متن خاصه زبان نوشتار منظور گوهری دانش هرمنوتیک است.
این دانش به بهره جستن از عمق بخشیدن به فهم و دریافت است که به سوی «علوم هرمنوتیکی» راه میگشاید.
به عبارتی، هرمنوتیک تلاشی است برای شناخت واقعیتهای درونی کنشگران، ساختارهای معنایی پنهان، و معانی نهفته در ورای پدیدارهای انسانی و اجتم اعی.