بسیاری از ما فکر میکنیم که واقعیتهای اجتماعی همان چیزهایی هستند که از طریق رسانهها به ما میرسند. اما حقیقت این است که جهانبینی رسانهها، جهانبینیِ دقیق و قابل اعتمادی نیست. علیرغم تصور ما که گمان میکنیم رسانهها با بیطرفی کامل صرفا برای آگاه ساختن مخاطب در تلاش و تکاپو هستند، امروزه رسانهها بیش از هر زمان دیگر تحت تأثیر اغراض و اهداف سیاسی و اقتصادی و منافع خاص گروهی، جاهطلبیها و قدرتطلبیها قرار دارند.
پیامهایی که از طریق رسانهها به ما میرسد تصویر ذهنی و آگاهیهای ما را از جهان پیرامون شکل میدهد. هیچکس نمیتواند ادعا کند که این تصویر، تصویری دقیق، روشن و کامل است. اخبار و رویدادها تا به گوش ما برسد از صافیهایی عبور میکنند که معلوم نیست با محتوای آن چه میکنند. مسکوت گذاشتن بعضی اخبار و گفتن بخشی از واقعیت یا تحریف آن، بزرگ و کوچک کردن رویدادها انتخاب زمان و نحوهی تنظیم و آرایش مطالب و یا حتی نوع رسانهی حامل پیامِ خبر را در چنبرهای از فعل و انفعالات گوناگون قرار میدهد. به این ترتیب میتوان گفت که تصویری مخدوش از جهان پیرامون برای ما ترسیم میشود. سؤال اساسی این است که چه فرایندی اتفاق میافتد؟ چه کسی گزارش میدهد؟ چه کسانی در مورد چگونگی انتشار و محتوای آن تصمیم میگیرند و چه تغییراتی را دانسته یا ندانسته اعمال میکنند؟ و چه زمانی و تحت تأثیر چه عنوانی آن پیام را به صورت کالای خبری در اختیار ما میگذارند؟
هرچند کتاب حاضر به عنوان یک بحث دانشگاهی برای دورهی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات پیشبینی شده اما به دلیل اهمیت موضوع، تجزیه و تحلیل آن برای سایر گروهها و افراد علاقهمند به مباحث علوم اجتماعی هم میتواند مفید واقع شود.